وبلاگ خبری جلسات هفتگی جبهه حامیان ولایت

آدرس دفتر مرکزی : تهران - میدان انقلاب اسلامی - جنب سینما بهمن - پلاک 32

وبلاگ خبری جلسات هفتگی جبهه حامیان ولایت

آدرس دفتر مرکزی : تهران - میدان انقلاب اسلامی - جنب سینما بهمن - پلاک 32

تخریب آقامحسن قربه الی الله!

رویکرد و عملکرد آقامحسن رضایی در30سال بعد از انقلاب نشان داده است که آمادگی لازم را جهت حل مناقشات ومدیریت بحرانهای پیش آمده دارا میباشد0تخریبها در این دوره از انتخابات باری دیگر او را نشانه گرفته بودند طوریکه القا نمودندکاندیداتوری وی حاصل تصمیمات محفلی بوده و با صحنه گردانی فردی خاص صورت پذیرفته تا حریف دیگری از میدان بدر گردد و درحالیکه ایشان با برنامه ای مدون و بدون حاشیه سازی وارد گود شده بود می گفتند او آمده است تا ریزش آرای نامزدی دیگر راسبب گردد در دید مردم او را جنگ طلبی جلوه دادند که در صورت روی کار آمدن با دنیا تقابل خواهد داشت همان کاری که با سردار شمخانی در انتخابات هفتم کردند و گفتند که صدای چکمه های رضاخانی می آید!



درخوشبینانه ترین حالت درپاسخ آنانی که تشخیص شان آقا محسن بود می گفتند اصلح است اما چون رای ندارد تکلیف است که به شخصی که رای بیشتری دارد رای بدهیم همان کاری که در انتخابات دوم خرداد76بر سر آیت اله ری شهری آوردند و موجب شدند تا پدر زن ایشان مرحوم آیت الله مشکینی نیز در معرفی وی بعنوان کاندیدای اصلح دچار تردید گردد ۰او را تلویحا نویسنده نامه به خدمت امام برای قبول قطعنامه معرفی نموده و علیرغم برنامه و مواضع صریح و روشن اش او را درکنار وهمراه دیگر نامزدها قلمداد نمودند تا اهداف وی کم اهمیت جلوه گردد.

تخریبها علیه این فرزند پاک و بی آلایش امام وامت چیز تازه ای نبوده و نقل خاطره ای در این خصوص خالی از لطف نمیباشد :

در حالیکه در بستر مجروحیت بودم و درتکاپوی اعزام دوباره به منطقه لحظه شماری میکردم قبول قطعنامه 598آلامم را صد چندان نموده و جز کسانی بودم که در قبول قطعنامه بشدت گریه کردم بعد از این مهم مدتی از آقامحسن خبری نداشتیم نه رسانه ها از وی سراغی می گرفتند و نه صدا و سیما اخباری از وی پخش می نمودمسئولیت یک پایگاه بسیج را با نیروهایی مخلص و جان برکف بر عهده داشتم نشسته بودیم که خبر آوردند شایع شده آقا محسن فرار کرده و به مجاهدین خلق پیوسته است باور ننمودیم ناقل خبر تاکید بر موثق بودن خبر داشت و اصرار می نمود که این خبر نقل مجالس گردیده و در همه جا پیچیده است.

سردار خوبیها و اخلاص را می شناختیم میدانستیم که تیرهای زهرآگین چگونه او را هدف قرار داده اند نیمه های شب بود که به منزل رفتم من که اصلا علاقه ای به شنیدن اخبار توسط شبکه های بیگانه نداشته و کذب بودن شان را باور داشته و اصلا به رادیوهای بیگانه گوش نمی دادم به ناگاه دست به موج رادیو برده و در حال عوض کردن موج رادیو بودم که به ناگاه از شنیدن خبری شوکه گردیدم گوینده که با دقیق شدن متوجه شدم صدای مجاهدین خلق است دعوت نمود که به صحبتهای آقای رضایی گوش فرا دهید حیرت عجیبی درونم را فرا گرفت درد جراحتهای جنگی ام صد چندان شده و اصابت تیر و ترکش هایی سوزانده تر از ادوات دشمن بعثی را احساس نمودم.

رضایی که با او مصاحبه میکردند احتمالا از برادران رضایی اعضای سازمان مجاهدین بود که قبل از انقلاب به دست طاغوت کشته شده بودند اما در آن لحظه چنان اسیر شایعه بودیم که دنیا بالای سرم چرخید عده ای از همرزمان که قبلا از موضوع مطلع بودند را خبر نموده و قضیه را درمیان گذاشتیم باورش برایمان سخت بود بهت عجیبی جمع حاضر را فرا گرفته بود ساعتها سکوت و...

حال که به آن ایام رجوع می نمایم یک حادثه تاریخی برایم تداعی میگردد دشمن بخوبی از فرصت سود جسته و با تشابه اسمی این دو نفر توطئه و تخریبی را طرح ریزی نموده بود که حداقل برای چند روزی بر نیروهای جان برکف آقا محسن دردناک وسنگین بود.

این مهم(تخریب سردار رضایی)که با هدف دلسرد کردن ایثارگران که به عقیده نویسنده تمام مردم ایران ایثارگرند صورت میگیرد نتوانسته خللی در اراده آهنین این بزرگمرد در نیل به آرمانهای نظام مقدس جمهوری اسلامی وارد آورده و در عزم او برای فارغ آمدن به مشکلات نسل سوم و چهارم انقلاب که یادگار نسل های گذشته اند وقفه ای ایجاد نماید او آمده بود همچون زمانی که دلیرانه دشمن ددمنش را از خرمشهر وآبادان و هویزه بیرون می راند جهل و اعتیاد وفقر را از سرزمین شهدابیرون راند او میخواست باکری و همت وباقری و زین الدین وکاظمی به مردم ما و نسل جدیدبیشترشناسانده شوند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد