وبلاگ خبری جلسات هفتگی جبهه حامیان ولایت

آدرس دفتر مرکزی : تهران - میدان انقلاب اسلامی - جنب سینما بهمن - پلاک 32

وبلاگ خبری جلسات هفتگی جبهه حامیان ولایت

آدرس دفتر مرکزی : تهران - میدان انقلاب اسلامی - جنب سینما بهمن - پلاک 32

بحثی در باب ادعای تقلب در انتخابات

در شرایط مبهم کنونی و با توجه تنش ها و تشنج هایی که وجود دارد و همچین با توجه با فضای دوقطبی ای که ایجاد شده است، اکثر افراد، صرفا بر اساس علقه ها و اعتقادات و پیش فرض های خود قضاوت می کنند و هیچکدام از قضاوت های موجود قطعی نیستند. طرفداران آقای احمدی نژاد انتخابات را صحیح می دانند و طرفداران آقای موسوی انتخابات را باطل می دانند. تنها راه برای حل این مساله، شفاف سازی است و هر کس که بیشتر شفاف سازی کند او برنده این نزاع است.  

انتخابات حساس دهم ریاست جمهوری برگزارگردید. انتخابات از چند جهت منحصر به فرد است. یکی مشارکت 85 درصدی مردم و دیگری رقابت شدید انتخاباتی دو تن از نامزدها که در طول دوران انقلاب بی سابقه بوده است و همچنین آرای گسترده محمود احمدی نژاد و همچنین آرای بسیار کم مهدی کروبی و محسن رضایی.
دو عامل عمده می توان برای علل مشارکت حداکثری مردم برشمرد.
 یکی عملکردهای مثبت و منفی دولت نهم است که عده ای از افرادی که تابحال پای صندوق رای نمی آمده اند را پای صندوق رای کشانید. برخی برای آن رای دادند که دولت دیگر سر کار نیاید و برخی برای آن رای دادند که دولت باقی بماند و کلا از نگاه دیگر با ایجاد شکاف گسترده اجتماعی در بین مردم، مردم نسبت خود را با یکی از دو گفتمان ایجاد شده، مشخص کردند.
عامل دوم نیز تحریکات برخی لایه هایی اجتماعی که سنخیتی با گفتمان انقلاب ندارند، از سوی یکی از کاندیداهای های ریاست جمهوری بوده است که مطالبات اجتماعی آنها را تبدیل به مطالبات سیاسی کرده و طیف گسترده ای از آنها را وارد عرصه سیاست میکند. همچنین قرار گرفتن اکثریت مدیران سابق کشور و سه رئیس جمهور قبلی، پشت سر یکی از کاندیداها و نیز حمایت همه جانبه رسانههای بیگانه از دو نفر از کاندیداها و همچین ابتذال گسترده در حامیان برخی کاندیداها، خود طرفداران و مخالفینی برای آن کاندیداها ایجاد کرده است.
از مشارکت حداکثری که بگذریم، نتیجه انتخابات گرچه توسط برخی نظرسنجی های صدا وسیما (که نزدیکتر به یکی از نامزدهاست) تایید میشد اما برای مردم، علی الخصوص مردم تهران و جوامع دانشگاهی تعجب برانگیز بود، چرا که با ذهنیت آنها از نتیجه انتخابات، تفاوت فاحشی داشت. این نتیجه نشان میدهد که آرای مهدی کروبی از 5 میلیون در دور پیش به سیصدهزار نفر (کمتر از آرای باطله) در این دوره رسیده است و محسن رضایی هم رایی کمتر از 1 میلیون دارد.
توجیه علل جامعه شناسی چنین رایی واقعا دشوار است گرچه نمی توان به تنهایی این مساله را دال بر تقلب دانست. در گذشته هم اتفاقات عجیبی البته با شدت کمتر در رابطه با نظر مردم در انتخاباتها وجود داشته است. مثلا در انتخابات قبل، برخلاف تصور اکثر کارشناسان هر دو جناح، مهدی کروبی توانست بیشترین آرای کاندیداهای اصلاح طلب را بدست آورد به گونه ای که محمد قوچانی بزرگترین روزنامه نگار دوم خردادی، بعد انتخابات می گوید ما در ارزیابی مهدی کروبی اشتباه کرده ایم و وی نشان داد که مردم را بهتر از ما می شناسد و یا بر خلاف تصور اولیه اصلاح طلبان، محمود احمدی نژاد آرای بیشتری نسبت به محمد باقر قالیباف بدست میآورد و وی در برنامه گفتگوی ویژه خبری تلویزیون، در آخرین روزهای انتخابات، بسیاری از آرا را به سمت خود میکشاند و  بر هاشمی رفسنجانی پیروز میشود. همچنین آرای محمد خاتمی در دور دوم ریاست جمهوری اش بیشتر از دوره قبلش می شود و جالب است تلاش همین فرد در دور بعد انتخابات، برای جلب آرای مردم به سمت هاشمی رفسنجانی بی نتیجه باقی میماند و مصطفی معین وزیر دولت وی هم با شعارهایی از جنس محمد خاتمی، نمی تواند آرای مردم را به خود جلب کند.
اما بپردازیم به انتخابات 22 خرداد.
در حین اعلام نتایج، میرحسین موسوی خبر از تقلب گسترده در انتخابات می دهد و بجای آرام کردم مردم و پیگیری خواستههایش از طریق مراجع قانونی، با ارسال نامههایی به رهبرانقلاب و مراجع، طرفدارنش را مطمئن میسازد که تقلب بسیار گستردهای در انتخابات رخ داده است و به تنش مردم با حاکمیت به شدت دامن می زند. محمد خاتمی و مهدی کروبی و هاشمی رفسنجانی نیز بار دیگر به کمک وی میآیند و این پروسه را تشدید می کنند. نامه قبل از انتخابات هاشمی رفسنجانی و مصاحبه همسر وی نیز بوی تهدید به رژیم می دهد که چنانچه میرحسین موسوی رای اول نشود، آشوب و بلوایی در پایتخت در راه است. مصاحبه همسر میرحسین موسوی و اعضای ستاد وی با شبکه های تلویزیونی و رادیویی بیگانه نیز که مردم از طریق ماهواره و رادیو به آن دسترسی دارند، بر شدت این حساسیت مردمی میافزاید و این مساله را به ذهن متبادر می کند که یا میرحسین دنبال به هم ریختن حاکمیت و از بین بردن مشروعیت آن است و اساسا حضورش در انتخابات نیز از اول به این دلیل بوده است و یا اینکه وی امیدی به رسیدگی عادلانه به درخواستهایش ندارد و چارهای جز یک شورش گسترده مردمی برای احقاق حقوقش ندارد. تبریک رهبر انقلاب قبل از تایید شورای نگهبان نیز تامل برانگیز است و فضای جدیدی ایجاد میکند و موج گستردهای از انتقادات را از سوی مخالفین آقای احمدی نژاد را ایجاد می کند. البته باید در نظر داشت که میرحسین موسوی ساعت 12 شب انتخابات، زمانی که مطلع می شود از 14 میلیون رای شمارش شده در روستاها و شهرهای کوچک، سهم محمود احمدی نژاد 12 میلیون است، اعلام پیروزی گسترده برای خود میکند که با توجه به تمام نشدن آرا این اقدام صرفا تحریک آمیر بوده و برخی صاحبنظران، تبریکات زودهنگام رهبری را پاسخی به رفتارهای آقایان هاشمی و موسوی و همسرانشان و همچنین تلاشی برای کاهش تنش بعد اعلام نتایج میدانند.
به هر حال با توجه به اختلاف 11 میلیونی احمدی نژاد و موسوی، دو احتمال بیشتر وجود ندارد. اگرتجمیع آرا درست باشد، تخلفات شایع در انتخابات هرگز نمیتواند رایی فراتر از 2 میلیون برای یک نامزد ایجاد کند و اختلاف رای 11 میلیونی یک سازمان رای بسیار گسترده و یک تشکیلات وسیع می خواهد که تقریبا در تمامی صندوقها تقلب کنند که چنین سازمان رایی نیاز به همکاری گسترده تمامی مجریان و ناظران محلی اکثر صندوقها دارد و با توجه به ضعف تشکیلاتی دولت آقای احمدی نژاد و صداقت بسیاری از افراد محلی پای صندوقها، چنین چیزی تقریبا محال است.
اما احتمال دوم این است که در تجمیع آرا اعداد غلطی ایجاد شده باشند که در آن صورت این فاصله آراء  قابل توجیه است. حال باید چند مساله را مطرح کرد، ادعای تقلب آقای میرحسین موسوی تابحال بسیار کلی و عمومی بوده است و ایشان جزئیات دقیقی از ادعاهایش را بیان نکرده است. مثلا وی مجموع آرای صندوقهایی که ناظرانش حضور داشتهاند و نتیجه آنهارا تایید کردهاند را مشخص نکرده است. وی مشخص نمی کند که تقلب دقیقا در کجا صورت گرفته:. آیا پای صندوق رای بوده است؟ و یا صندوقها تعویض شده اند؟ و یا در تجمیع آراء اشتباه شده؟ و یا تقلب درصندوقهای سیار بوده است؟ و یا عوامل دیگری بوده است؟ و چنانچه ترکیبی از همه اینها بوده است، درصد و نسبت هر کدام چقدر است؟.
از منظر بنده، قبل از قضاوت نهایی چند مساله را باید مدنظر داشت. اول اینکه سیستم رایگیری به این صورت است که پای هر صندوق یک رئیسه شعبه یا رابط شعبه، یک معاون شعبه، یک نماینده فرماندار، یک سر ناظر شورای نگهبان، یک ناظر شورای نگهبان، یک اپراتور، 2 یا 3 منشی، یک بازرس وزارت کشور و همچنین چهار نماینده کاندیداها حضور داشتهاند و قبل از شروع رایگیری، تمامی صندوقهای خالی با حضور نمایندگان نامزدها پلمپ شده و در حین انتخابات صندوقها یکی یکی باز میشوند. ساختار انتخاباتی کشور نیز از بالا به پایین به صورت مقابل است:  ستاد انتخابات کشور- - فرمانداری شهر- منطقه- ناحیه- حوزه.
با تعویض دولت ها ستاد انتخابات کشور و فرمانداریها و نمایندگان آنها عوض می شوند اما از منطقه تا محله عمدتا اکثر افراد مسئول و ناظر صندوق و اپراتورها و منشی ها، ثابت باقی می مانند، چرا که این افراد، اکثرا از افراد متدین شناخته شده محل و ریش سفید محلات و مسجدیها و مدرسه ایها و کلا کسانی هستند که همواره انتخابات را برگزار می کرده و میکنند. اینها همان افرادی هستند که سید محمد خاتمی را از صندوقها بیرون آوردهاند. حال سوال این است که آیا میر حسین موسوی قائل به تقلب اصلی در این بخش است. اگر چنین باشد پس باید قهرا در صداقت این افراد شک کرد و باید دانست چنین اتهامی از سوی ایشان، طیف گسترده ای از معتمدین اکثر محلات را زیر سوال می برد و خود زمینه را برای ان قلتهایی در انتخاباتهای گذشته را نیز ایجاد میکند. همچنین اگر قائل به این هستیم که این طیف توجیه شدهاند که بخاطر خطراتی، نام محمود احمدی نژاد را از صندوق بیرون بیاورند، باید پرسید، کی و چه زمانی این تعداد گسترده از افراد آموزش داده شدهاند؟ و محل آموزش آنها در هر شهر و روستاهای مختلف کجا بوده است؟ آموزشگران چه کسانی بوده اند؟ و چطور اطلاعات چنین حرکتی لو نرفته است؟ از منظر اینجانب محال است تقلب تاثیر گذاری در این بخش انجام شده باشد، گرچه تخلفات کوچک در یک انتخابات 39 میلیونی در این لایه قابل توجیه و درک است و مسبوق به سابقه نیز هست.
حال باید دانست 4 کاندیدا، در همگی صندوقها حق حضور یک نماینده را داشتهاند. اما در برخی صندوقها یا نمایندهای پیشنهاد نشده است (عمدتا صندوقهای کوچک) و یا کارتی برای آنها صادر نشده است و در برخی دیگری نیز نمایندههای صاحب کارت، پای صندوق رای حاضر نشدهاند (اثر انگشت آنها در برگه مسئولین آن صندوق موجود نیست) و در برخی نیز نماینده کاندیداها به دلایل صحیح و نادرست از پای صندوقها اخراج شدهاند (باید در نظر داشت این اخراجها یا می تواند تعمدی از سوی مسئولین صندوقها باشد و یا تعمدی از سوی خود کاندیداها برای جوسازیهای بعدی باشد که با توجه به اینکه افراد حاضر در هر صندوق همان افراد قبلی بودهاند، مقایسه این عدد با دورههای گذشته می تواند رهگشا باشد).
حال ما طیف گستردهای از صندوقها را داریم که تا آخر شمارش رای، نمایندگان آقای موسوی در پای صندوق رای حاضر بوده اند. مجموع آرای این صندوقها می تواند بسیار برای قضاوت رهگشا باشد. انتظار اصلی از آقای میرحسین موسوی این است که چون ایشان مدعی تقلب در انتخابات هستند و بنای اولیه ما بر صحت انتخابات و عدم تقلب تاثیر گذار در آن است، ایشان رای صندوقهایی که نمایندگانشان در آنها حضور داشته اند را با شماره صندوق و محل آن، برای عموم مردم اعلام کنند و از ادعای کلی حاصلجمع این صندوقها پایین آمده و دقیقتر ادعایشان را برای مردم بیان کنند. همچین انتظار می رود، وزارت کشور نیز ریز آمار صندوقهای کل کشور را نیز بیان کند تا این آمارها با هم قابل مقایسه باشند. این شفاف سازی، بهترین و دقیقترین و تنها راه قضاوت برای بحث تقلب در انتخابات است و استدلالی است که طرفداران  هر دو طرف ماجرا را قانع میکند. همچین انتظار می رود که آقای موسوی دقیقا بیان کنند، برای چند صندوق درخواست نماینده داشته اند؟ و برای چند صندوق آن برای نمایندگانشان کارت صادر شده است؟ و در چند صندوق، نمایندگانشان حضور پیدا کردهاند؟ و در چند صندوق نماینگانشان اخراج شدهاند؟ و درصد هر کدام از این اعداد نسبت به کل صندوقها چقدر است؟ همچنین می شود چنانچه در نتیجه آرای برخی صندوقها، تشکیکی وجود دارد، به طور رندم مثلا 100 رای بیرون کشیده شده و بعد با تطبیق دادن اثر انگشت این افراد، نامشان را استخراج کرده و با فراخواندن آنها، صرفا از آنان سوال شود که آیا رای آنها، همان برگه رای موجود است یا خیر؟ و لیستی از آرای صحیح و تقلبی را استخراج کرده که در مورد آرای تقلبی نیز امکان استفاده از کارشناسان خط نیز برای صحت ادعاها وجود دارد تا در این بین رایی خریداری نشود.
همچین باید در نظر داشت که در برخی صندوقها، برگه رای کم آمده و یا تا رسیدن برگه رای مردم معطل شدهاند و یا صندوق مربوطه تعطیل شده است. اما برگزار کنندگان انتخابات نیز می گویند که باتوجه به اینکه کلیه نظر سنجی ها مشارکت مردم را حداکثر 75 درصد نشان می داد حضور 85 درصدی مردم پای صندوقهای رای با پیش بینی مسئولین همراه نبوده است (در برخی حوزههای تهران همانند تهرانپارس مشارکت مردم دوبرابر شده است) و با توجه به اینکه همواره در همه انتخاباتها برای کاهش احتمال تقلب، تعرفه ها به صورت کم کم به حوزه ها داده می شود و نیز با توجه به بحث ترافیک شهر و انتقال همراه با مسائل امنیتی تعرفهها از فرمانداریها به مناطق و بعد به حوزهها و بعد به محلهها، این پروسه بعضا در اواخر ساعات رای گیری طول کشیده است و حتی در برخی شهرها تعرفههای جدید چاپ شده است. لذا گرچه این مساله نمیتواند صرفا دلیلی برای تقلب در انتخابات باشد اما دلیل روشنی بر ضعف مدیریت ستاد انتخابات کشور در این امر است. به همین منظور باید مشخص شود چه تعداد صندوق تعرفه کم آورده اند؟ و چه تعداد از آنها با چه فاصله زمانی متوسطی، مجددا صاحب تعرفه شده اند؟ و چه تعداد صندوق تعطیل شده اند؟ و برای این شعب تعطیل شده، فاصله نزدیکترین شعبه اخذ رایی که غیر تعطیل باشد، به طور متوسط چقدر بوده است؟.
به نظر بنده حقیر در شرایط مبهم کنونی و با توجه تنش ها و تشنج هایی که وجود دارد و همچین با توجه با فضای دوقطبی ای که ایجاد شده است، اکثر افراد، صرفا بر اساس علقهها و اعتقادات و پیش فرض های خود قضاوت می کنند و هیچکدام از قضاوت های موجود قطعی نیستند. طرفداران آقای احمدی نژاد انتخابات را صحیح می دانند و طرفداران آقای موسوی انتخابات را باطل می دانند. تنها راه برای حل این مساله، شفاف سازی است و هر کس که بیشتر شفاف سازی کند او برنده این نزاع است.
همچین برخی قضاوت های جامعه شناسی نیز نمی تواند ملاک باشد مثلا اینکه آقای کروبی در دور پیش 5 میلیون رای آورده، پس الان همانقدر رای دارد و یا آقای رضایی چون خوزستانی است پس در خوزستان رای دارد و یا بدون دانستن عدد دقیق دراویش کشور، رای آنها را به آقای کروبی منتسب کردن، همگی ادعاهای قابل تامل، ولی ناکافیای هستند که تقلب تاثیر گذار در انتخابات را اثبات نمیکنند . کما اینکه چنین ان قلتهای جامعه شناسانه تامل برانگیزی در مورد انتخابات گذشته ریاست جمهوری نیز وجود داشته است. انتظاری که از آقای موسوی می رود هم این است که از دامنه تنشها بکاهند و خود با شفاف سازی ادعاهایشان، اولتیماتومی به دولت و ستاد انتخابات کشور برای شفاف سازی بدهد و چنانچه ایشان، خود شفاف سازی علنی نکرده و نیز بر شدت تنشها بیفزاید می توان گفت ادعاهای ایشان ادعای دروغی بیش نیست و ایشان قصد ایجاد بلوا در کشور و موج سواری بر روی فضای مبهم احساسی و غوغا سالاری را دارند وچنانچه عکس این حالت باشد باید دولت را متهم به تقلب گسترده در انتخابات کرد و در مورد وی به بحث نشست.
مساله دیگر نیز این است که دور گذشته انتخابات ریاست جمهوری نیز آقایان کروبی، معین و هاشمی با وجود آنکه ستاد انتخابات کشور دست دولت محمد خاتمی بود، قائل به تقلب تاثیر گذار در انتخابات بر علیه خودشان بودند به گونه ای که هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران می گوید چنین تقلبی در تاریخ انقلاب سابقه نداشته است. و البته باید در نظر داشت این رفتار دروغین، آقایان هاشمی و کروبی نیز به تنهایی نمیتواند دلیلی بر غلط بودن ادعاهای کنونی آنها باشد.
همچنین بحث دیگری که الان شکل گرفته است بحث تجدید انتخابات است که بسیار ایده غلطی است. این بحث صرفا یک فرصت جدید، برای نامزدهای شکست خورده این انتخابات ایجاد می کند و بدون مشخص شدن نتیجه دقیق ادعاها، مهر تقلب گستردهای بر پیشانی برگزارکنندگان انتخابات میزند و آرا را به سمت رقبای دولت می کشاند، باضافه اینکه چنانچه نتیجه انتخابات دوم به نفع میرحسین موسوی بشود، معلوم نمی شود که آیا انتخابات کنونی صحیح بوده است یا خیر. لذا اول باید مشخص شود که در این انتخابات، تقلب گسترده ای انجام شده است یا خیر و بعد چنانچه این مساله صحت داشت، انتخابات جدیدی با نظارت شدیدتری برگزار شود.
همچین بنده به شخصه با مراجعه به دوستان شهرستانی خود در دو دانشگاه علمو صنعت و امیرکبیر که نزدیکانِ درجهی اولشان پای یک صندوقی حضور داشتهاند، آمار یک صندوق سالم از مناطق مختلف کشور را گرفته و علی الخصوص در مورد مناطق غیر کلان شهر (اعم از روستا، شهر کوچک و بزرگ) که نتیجه یک صندوق می تواند ملاک خوبی برای آرای آن مناطق باشد، نتیجه انتخابات را بر اساس این اطلاعات کاملا صحیح ارزیابی میکنم و توصیه میکنم هر کدام از دوستان نیز چنین کنند و این روش ملاک بهتری از قضاوت های جامعهشناسانه است. چون تئوری های جامعه شناسی بر اساس رفتارهای مردم شکل می گیرد و تصحیح می شود، نه اینکه مردم بر اساس نسخ فرمولهای کتب جامعهشناسی عمل کنند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد