وبلاگ خبری جلسات هفتگی جبهه حامیان ولایت

آدرس دفتر مرکزی : تهران - میدان انقلاب اسلامی - جنب سینما بهمن - پلاک 32

وبلاگ خبری جلسات هفتگی جبهه حامیان ولایت

آدرس دفتر مرکزی : تهران - میدان انقلاب اسلامی - جنب سینما بهمن - پلاک 32

زندگینامه مهدی کروبی کاندید ریاست جمهوری

مهدی کروبی، درشهرستان الیگودرز استان لرستان به دنیا آمدم . پدرم مرحوم حاج شیخ احمد ازروحانیون سرشناس لرستان بود.

به گزارش تریبون به نقل از ایرنا مشروح زندگینامه کروبی به نقل از سایت شخصی وی بشرح زیر است:

پدر وی شاگرد مرحوم آیت اله سید ابوالحسن اصفهانی مبارزی شجاع،عابدی کم نظیر و همواره بدنبال انجام امور مردم بود که انصافاً خدمات بسیاری هم در آن دیار انجام داد.

جایگاه خاص او درمیان مردم استان بیش از آن که به خاطر عرفان و به خاطر روحانی بودن و یا مبارزاتش باشد، به واسط کارهای خیر و مردمی بودنش بود. مرحومه خدیجه کروبی نیز اهل همان منطقه بود.


کروبی خود می گوید: بزرگ شدنم در خانواده مذهبی با تعلیم آموزه های دینی از سوی پدرم همراه شد که با توجه به شرایط سنی ام، گاه سختگیرانه به نظر می آمد.

دروس مقدماتی حوزوی را نزد پدرم آموختم و در ۱۶ سالگی به قم رفتم و تا سالی که به تهران آمدم تا سطح کفایه و خارج فقه و اصول را از اساتید بزرگواری نظیر مرحوم امام خمینی، مرحوم آیت اله نجفی مرعشی، مرحوم آیت اله سلطانی، آیت الله منتظری مرحوم آیت اله فاضل لنکرانی، مرحوم آیت اله مشکینی بهره مند شدم.

در تهران نیز مدتی در درس میرزا باقر آشتیانی شرکت کردم. من طلبه درس خوانی بودم و اجازه اجتهاد از سوی ۸ استاد برجسته حوزه از جمله آیات عظام سلطانی طباطبایی، فاضل لنکرانی، یوسف صانعی، و نوری همدانی به من داده شد.
در کنار دروس حوزوی در اواسط دهه چهل وارد دانشکده الهیات دانشگاه تهران شدم که به دلیل دستگیری های مکرر و نیز زندگی مخفی و بعد مشکل سربازی، فارغ التحصیلی ام در رشته فقه و حقوق اسلامی تا سال ۱۳۵۰ به تاخیر افتاد .
در سال ۱۳۴۱ با خانم فاطمه کروبی که چهره ای آشنا برای مردم است ازدواج کردم.

ایشان سال ها در مراکز پزشکی و درمانی بنیاد شهید فعالیت کرد و یک دوره هم نماینده مردم تهران در مجلس بود.
او تنها خانمی است که در تاریخ انقلاب اسلامی مورد تقدیر کتبی و شخصی از سوی امام خمینی قرار گرفته است و این به واسطه ی تلاش شبانه روزی در رسیدگی به امور مجروحان جنگ بود.

نتیجه زندگی مشترک ما ۴ پسر به نام های محمد حسین، محمد تقی، علی و یاسر است. خبر تولد پسر دومم را در زندان دریافت کردم. او که در جریان دفاع مقدس داوطلبانه عازم جبهه شد و یک پایش را از دست داد، اکنون استاد دانشگاه است.

فرزندانم همه ازدواج کرده اند و ۵ نوه دارم که به ترتیب زهرا، الهه، احمد، سارا و محمد نام دارند. در سال ۱۳۴۷ از قم به تهران مهاجرت کرده و در منطقه خراسان و خیابان شهباز سکنی گزیدم.

دو سال بعد به توصیه مرحوم آیت الله طالقانی به منطقه ای در شمیران، نزدیک چیذر، رفتم و امام مسجد صاحب الامر در خیابان حکمت شدم. همزمان تا سالهای انقلاب در مدارس جهان آرا، پیمان و مهدیه تهران و مدتی نیز در حوزه علمیه ی چیذر به تدریس مشغول بودم.

البته شرکت در مبازرات سیاسی آزادیخواهانه و مبارزه با سرکوب و اختناق حاکم و در نتیجه دستگیری و زندان های مکرر مشکلات زیادی برای کار آموزشی من به دنبال داشت.

شاید بد نباشد به این نکته اشاره کنم که از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ مجموعاً ۹بار دستگیر، تبعید و زندانی شدم که نخستین بازداشت سال ۱۳۴۲ و آخرین آن ماه رمضان ۱۳۵۷ بود.

با افرادی چون مرحوم آیت اله حاج آقا مصطفی خمینی، آیت اله منتظری، مرحوم آیت اله طالقانی، انواری، شهید مهدی عراقی ، هاشمی رفسنجانی، مرحوم ربانی شیرازی ، محمد تقی شریعتی (پدر دکتر شریعتی)، شهید محمد منتظری، تقی درچه ای، دکتر شیبانی، علی بابایی و مفیدی (از نهضت آزادی)، عمویی و کی منش (از کمونیست های سرشناس)، پرویز حکمت جو و پاک نژاد (از گروه های مبارز غیر مذهبی) هم بند بودم و شاید همین تجربه سختی های زندان و آشنایی با درد و رنج خانواده ها سبب شده که همواره با درک مشکلات زندانیان و خانواده آنان، همه تلاش خود را برای حل مشکلات ایشان بدون توجه به اندیشه ونگرش آنان وحتی اختلاف نگرش بکار بندم.

بعد از انقلاب همواره در تلاش بوده ام تا در هر منصبی که می توانسته ام ، منشاء اثر باشم و اکنون نیز با ایمان کامل به آرمان هایی که چند دهه برای آنها تلاش کرده ام، همچنان به بذل تمام توانایی هایم در خدمت به کشور و مردم ادامه می دهم.

مناصبی که من متصدی آن بوده ام برای مردم آشکار است و با اعتقاد به اینکه چهار دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی، ۲ دوره ریاست آن، یک دوره نایب رئیسی، عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی، تاسیس کمیته امداد امام خمینی (ره)، سرپرستی بنیاد شهید، نمایندگی امام در امور حج و مناصب سیاسی غیرحکومتی نظیر عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، عضویت در شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز، تاسیس و عهده داری سمت دبیر کلی مجمع روحانیون مبارز تا سال ۱۳۸۴ و تاسیس و دبیرکلی حزب اعتماد ملی از سال ۱۳۸۴ تاکنون، ملاک خوبی برای قضاوت مردم در مورد عملکرد اینجانب است و این قضاوت در چند انتخابات و به ویژه رای اینجانب در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ نشان داده شده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد