وبلاگ خبری جلسات هفتگی جبهه حامیان ولایت

آدرس دفتر مرکزی : تهران - میدان انقلاب اسلامی - جنب سینما بهمن - پلاک 32

وبلاگ خبری جلسات هفتگی جبهه حامیان ولایت

آدرس دفتر مرکزی : تهران - میدان انقلاب اسلامی - جنب سینما بهمن - پلاک 32

سرلوحه برنامه‌های انتخاباتی، باید «دمکراسی کارآمد» باشد

محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، در آستانه انتخابات دهمین دوره ریاست‌جمهوری و طلیعه سی‌امین سالگرد انقلاب اسلامی، در گفت‌وگو با خبرنگار «تابناک» اظهار داشت: دمکراسی کارآمد باید سرلوحه برنامه انتخاباتی کاندیداها باشد.

ایشان افزود: دمکراسی سی ساله ایران هنوز به بهره‌برداری کاملی نرسیده است؛ یعنی میزان مشارکت مردم با نتیجه آن که تشکیل دولت کارامد است، تناسب ندارد و از هر واحد مشارکت مردم، منافع لازم و مورد انتظار وارد سبد زندگی مردم نمی‌شود که برای آن می‌توان دو دلیل عمده ذکر کرد:
1. شفاف نبودن رقابت در انتخابات و تصمیم‌گیری در فضای مه‌آلود
2. نامزدهای ریاست‌جمهوری متأسفانه بیشتر نماینده خودشان هستند و یا اگر نماینده دیگران باشند، نماینده عاطفی و احساسی آنان هستند، نه برایند یک جمع بزرگ تخصصی از نخبگان کشور و یا نخبگان طرفدار آنان.

دکتر رضایی در ادامه گفت: تاریخ نشان داده که دمکراسی و آزادی به تنهایی برای حضور مردم در صحنه کفایت نمی‌کند، بلکه مهمتر از آن، محصول دمکراسی و آزادی است و این همان چیزی است که می‌توان نام «دمکراسی کارآمد» بر آن نهاد.

به عبارت بهتر، هرچند انقلاب اسلامی در سی سال اخیر گام‌های بلندی در بعد سیاسی، دفاعی و امنیتی برداشته و ایران را به قدرت نخست منطقه تبدیل کرده، اما جنس این پیشرفت عمدتا سیاسی و دفاعی است و در بعد اقتصادی، مشکلات معیشتی همچنان مردم را رنج می‌دهد و با وجود آنکه تاکنون چهار برنامه پنج‌ساله اجرا شده، اما مردم به بسیاری از خواسته‌ها و مطالبات خود نرسیده‌اند. 
 متن کامل را در ادامه مطلب بخوانید.
تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، استبداد و دمکراسی یکدیگر را تعقیب می‌کردند و به طور متناوب در جامعه تحقق می‌یافتند. پس از استبداد قاجاریه، نهضت مشروطه ملی ایران به پیروزی رسید و محصول آن آزادی‌ها و دمکراسی و نوشتن نخستین قانون اساسی و شکل‌گیری نخستین مجلس در ایران بود. پس از مدتی، بی‌نظمی‌ها و هرج‌ومرج‌هایی در ایران پدید آمد که استبداد رضاخانی را موجب و نزدیک به بیست سال در ایران حاکم شد.

ر شهریور 1320 و تا ملی شدن نفت، آزادی‌ها و دمکراسی در ایران به دلیل ضعیف بودن شاه و اوضاع پس از جنگ جهانی و همچنین خواسته‌ها و مطالبات ملت ایران، بار دیگر جان تازه‌ای گرفت و تقویت شد تا آنکه به ملی شدن صنعت نفت انجامید.

فشارهای اقتصادی و ضعف دولت مصدق و اختلافات داخلی جبهه ملی و مبارزان، باعث شد که یک کودتای ضعیف نظامی با کمتر از چهل تانک، چند نظامی و تعدادی اوباش، یک دولت ملی سرنگون و بار دیگر استبداد در کشور به مدت 25 سال حاکم شود؛ نهایتا در هفتاد سال، چند بار ملت ایران دمکراسی و استبداد را تمرین کرد و همین انسان را به یاد حکایت ملانصرالدین می‌اندازد که ملا با خر خودش می‌رفت، خسته شد. پرید که سوار خر شود، لغزید و به آن طرف افتاد. ملا نگاه کرد و گفت: تفاوتی که نکرد، از این طرف نشد، از آن طرف سوار می‌شوم! یعنی دمکراسی و استبداد هیچ کدام به درد ملت ایران نخورد.البته نمی توان گفت که مشروطه وملی شدن نفت هیچ نتیجه ای نداشت ولی ملت ایران به ارمانهای خود دست نیافت.

امام و تجربه تاریخی

این رفت‌وآمدهای متناوب بین دمکراسی و استبداد که عامل اصلی آن، حضور مردم و یا بی‌تفاوت شدن و بیرون رفتن انان از صحنه بود، مهمترین درسی بود که حضرت امام در پیروزی انقلاب 22 بهمن از آن استفاده کرد و توانست به کمک آن، هم انقلاب را پیروز کند و هم کودتای نوژه که بسیار بزرگتر از کودتای سپهبد زاهدی بود را خنثی و هم بزرگترین جنگ سیصد سال اخیر ایران را اداره و همه سرزمین‌های ایران را آزاد کند و جانشین خلف ایشان تا به امروز از همین عصای موسایی که حضور پرنشاط و معتقدانه وباانگیزه مردم در صحنه بود، بهره برده‌است.

حال این پرسش مطرح است که تا چه زمان و چه تاریخی، حضور پرنشاط مردم ایران در صحنه ادامه می‌یابد و به چه عواملی بستگی دارد؟

تاریخ نشان داده که دمکراسی و آزادی به تنهایی برای حضورمردم درصحنه کفایت نمی‌کند .، بلکه مهمتر از آن محصول دمکراسی و آزادی است؛ این همان چیزی است که می‌توان نام آن را «دمکراسی کارآمد» گذاشت. هرچند انقلاب اسلامی ایران در سی سال اخیر، گام‌های بلندی در بعد سیاسی، دفاعی و امنیتی برداشته و ایران را به قدرت نخست منطقه تبدیل کرده است؛ یعنی ایران از نظر شاخص‌ها و معیارهای دفاعی و امنیتی و سیاسی در میان کشورهای منطقه مانند ترکیه، عربستان و پاکستان و حتی رژیم اشغالگر قدس بالاتر قرار گرفته است و در دنیا، جزو ده قدرت نخست است، ولی جنس این پیشرفت، عمدتا سیاسی و دفاعی است، اما در بعد اقتصادی، مشکلات معیشتی مردم را رنج می‌دهد و با وجود آن‌که تاکنون چهار برنامه پنج ساله در ایران اجرا شده، مردم به بسیاری از خواسته‌ها و مطالبات خود نرسیده‌اند.

فعلا درصدد نیستم که بگویم چه کسانی و چگونه ایران را به قدرت سیاسی ـ دفاعی نخست منطقه و از کشورهای نخست دنیا قرار داده‌اند، ضمن آن‌که روشن است حتی پیشرفت سیاست خارجی سی سال اخیر به دلیل ارتباط جهادی ایران با ملت‌ها و دولت‌های عراق، سوریه، لبنان و مقامت فلسطین بوده، وگرنه دیپلماسی ایران آنچنان موفق نبوده است؛ از جمله روابط خارجی با اروپا، آسیا، آفریقا و خاورمیانه که تاکنون دستاورد ملموسی برای ایران نداشته‌اند.

به هر حال، می‌توان در فرصت مناسبی به آن پرداخت که عده‌ای نگویند، در میانه دعوا نرخ تعیین می‌کنند، اما آنچه مشهود است، دولت‌هایی که تاکنون آمده‌اند، با وجود پیشرفت‌های فوق‌العاده‌ای که هر سال در 22 بهمن و هفته دولت به مردم گزارش می‌شود و غالب آنها هم درست است اما:

1. ایران در بعد اقتصادی، صنعتی، تجاری، علمی و فرهنگی به رتبه نخست منطقه تبدیل نشده و متأسفانه جزو ده کشور نخست جهان نیست.
2. ملت ایران در سی سال اخیر از مشکلات اقتصادی همچون تورم و بیکاری و عقب‌ماندگی بیرون نیامده است.

نظام جمهوری اسلامی ایران با طراحی چشم‌انداز سیاست‌های اصل 44 در صدد پر کردن این خلأ و شکاف است، ولی اگر نظام نتواند دمکراسی را کارآمد سازد، به اهدافش نخواهد رسید؛ بنابراین، مردم و نظام هر دو نیازمند دمکراسی کارآمد هستند.

دمکراسی کارآمد:

در ایران دمکراسی نوپای سی ساله هنوز به بهره‌وری کاملی نرسیده است؛ یعنی میزان مشارکت مردم با نتیجه آن که تشکیل دولت کارامد است تناسب ندارد و از هر واحد مشارکت مردم منافع لازم و مورد انتظار وارد سبد زندگی مردم نمی‌شود. دلایلی که برای آن می‌توان شمرد:

1. نامزدهای ریاست‌جمهوری بیشتر نماینده خودشان هستند و یا اگر نماینده دیگران باشند، نماینده عاطفی و احساسی آنان هستند نه برآیند یک جمع بزرگ تخصصی از نخبگان کشور و یا نخبگان طرفدار آنان.
2. شفاف نبودن رقابت درانتخابات وتصمیم گیری درفضای مه‌آلود.

به این ترتیب، هر کدام از دو مشکل بالا که حل شود، در نتیجه انتخاب مردم موجب تولید منافع بیشتری برای آنان می‌شود. مشکل نخست را می‌توان با کمک ائتلاف نخبگان حل کرد که ائتلاف میان افراد کارآمد و متخصص کشور صورت گیرد تا هر کدام، نمایندگی جمع بزرگی از نخبگان کشور را داشته باشند. مشکل دوم را نیز می‌توان از ائتلاف نامزدهای هم‌فکر و هم‌برنامه کاهش داد؛ البته بهبود تبلیغات و مکانیسم انتخاباتی نیز در شفاف کردن انتخابات مهم است. حال اگر ائتلاف نامزدهای هم‌فکر و ائتلاف افراد کارآمد و متخصص کشور دو پایه دولت ائتلافی باشند، نتیجه انتخابات، تشکیل دولت‌های کارآمد خواهد بود و چنین دولتی سود بسیار بیشتری برای مردم تولید می‌کنند و زندگی آنان را بهبود می‌دهند، در نتیجه از هر واحد مشارکت مردمی منافع بیشتری به دست می‌آید و ما شاهد کارآمدسازی دمکراسی اسلامی در کشور خواهیم بود، این کار از چند راه ممکن است:

1. نامزدهای انتخاباتی به چنین رویه‌ای به صورت توافقی برسانند.
2. مردم آنان را وادار به این کار کنند.
3. سران سیاسی کشور چه در جناح‌ها و چه در نظام، نامزدهای انتخاباتی وادار به چنین خط مشی کنند.
4. نامزدهای انتخاباتی، می‌توانند با کمک‌هایی از نخبگان و کارشناسان به صورت دمکراتیک به دولت ائتلافی برسند؛
 
بنابراین دولت‌های ائتلافی چه توافقی و چه دمکراتیک و چه به صورت اجبار مردمی و چه به صورت دخالت سران و مراجع سیاسی کشورموجب بالارفتن کارامدی وبهبود زندگی مردم می شوند. به نظر من، شیوه دمکراسی با حمایت سران و مراجع سیاسی از شیوه‌های دیگر بهتر است که در طرح دولت ائتلافی آن را توضیح دادم.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد