وبلاگ خبری جلسات هفتگی جبهه حامیان ولایت

آدرس دفتر مرکزی : تهران - میدان انقلاب اسلامی - جنب سینما بهمن - پلاک 32

وبلاگ خبری جلسات هفتگی جبهه حامیان ولایت

آدرس دفتر مرکزی : تهران - میدان انقلاب اسلامی - جنب سینما بهمن - پلاک 32

حمایت از احمدی‌نژاد چهار گزینه و‌ یک عبرت

انتقاد اصولگرایان از احمدی‌نژاد و دولت او که پس از برگزاری انتخابات مجلس هشتم، روند افزایشی به خود گرفته بود ناگهان در میان طیف‌هایی از اصولگرایان دچار وقفه گردید. این وقفه‌ در حالی صورت گرفت که موجبات انتقاد از دولت و شخص رئیس جمهور، بیش از هر زمان دیگری در برابر چشم مردم وجود دارد. آخرین نمونه که مرتبط با سرنوشت حال و آینده مردم و کشور می‌باشد سوژه »طرح تحول اقتصادی« است که تا چند هفته قبل، اصرار شدید دولت و رئیس جمهور بر آن، انتقاد جدی بسیاری از اصـولـگرایان را به دنبال داشت. اما همانگونه که قابل پیش‌بینی بود با شفاف‌تر شدن فضای انتخاباتی در اردوگاه اصلاح‌طلبان، ناگهان روند انتقادی درون جناحی نسبت به احمدی‌نژاد و دولت او دچار »سکته« شد. اظهارات دیروز محمدرضا باهنر را می‌توان نشانه آشکار از تکمیل آخرین حلقه از زنجیر تغییر تاکتیک اصولگرایان دانست. باهنر تا چند روز قبل به صراحت دو تئوری »فقط احمدی نژاد« یا »هرگز احمدی نژاد« را رد می‌کرد در عین حال در میان اظـهارات او، نشانه‌هایی وجود داشت که ثابت می‌کرد انگیزه‌های او برای انتقاد از احمدی‌نژاد و کشیدن ترمز دولت او بیش از علاقه برای حمایت احتمالی از نامزدی رئیس جمهور فعلی در انتخابات آینده است. اما همزبانی صریح او با کسانی که احمدی نژاد را به هر صورت بر هر یک از نامزدهای اصلاح طلب ترجیح می‌دهند و حتی توصیه به کنترل انتقادات از دولت برای جلوگیری از منتفع شدن احتمالی اصلاح‌طلبان، نشان می‌دهد که اصولگرایان به درک دقیق‌تری از پایگاه اجتماعی خود و رقیب رسیده‌اند. البته برای قضاوت نهایی در خصوص رفتار انتخاباتی اصولگرایان، باید بیشتر صبر کرد. اما در ریشه‌یابی تبدیل احمدی نژاد به خط قرمز اصولگرایان - یا تظاهر به این مسئله - می‌توان چهار احتمال را مطرح کرد.1- اصولگرایان به خوبی می‌دانند که نتایج عملکرد چند سال اخیر ایشان، پایگاه حداقلی که موجب تسلط آنها بر دو قوه اصلی کشور شد را نیز کاهش داده و اکنون هر رقیب جـدی مـی‌تـواند کرسی ریاست جمهوری را از دست اصولگرایان خارج نماید. آنها همچنین می‌دانند که احمدی نژاد قادر نیست که با رای تضمین شده، در مرحله اول انتخابات بر رقیب خود پیروز شود. در عین حال به اعتقاد اصولگرایان زمینه‌های درون حکومتی و نیز سابقه ذهنی مردم از اغلب اصولگرایان سنتی، شرایطی فراهم کرده است که احمدی‌نژاد بیش از سایر کاندیداهای احتمالی آن جبهه، شانس پیروزی دارد. بر همین اساس، اصولگرایان به دنبال القای این مسئله به جامعه هستند که رئیس دولت نهم از حـمایت نهادهای حکومتی و اصولگرایان صاحب نفوذ برخوردار خواهد بود. اگر اصولگرایان در القای این مسئله توفیقی داشته باشند احتمالاً خواهند توانست آرای عده‌ای را جذب نمایند که به هیچ یک از جناح‌هاعلاقه ندارند اما همکاری سایر قوا با رئیس جمهور را شرط لازم برای اجرای وظایف دولت می‌دانند.

2- فرض دوم آن است که اصولگرایان امیدی به پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ندارند اما معتقدند که از میان کاندیداهای مطرح اصولگرایان، احمدی نژاد از آرای بیشتری برخوردار است.

پس در یک اقدام احتیاطی، خود را حامی او نشان می‌دهند و در عین حال با بعضی از اظهار نظرها، به مردم ثابت می‌کنند که از عملکرد دولت فعلی راضی نیستند و تنها دلیل حمایت آنها از احمدی‌نژاد، جلوگیری از بازگشت رقیب اصلاح طلب به قدرت است. البته این روش، هماهنگی چندان با ادعاهای اصولگرایانه ندارد اما در عرف سیاسی امروز و سیاست عرفی، قابل توجیه است. کسانی که این روش را در پیش گرفته‌اند در صورت پیروزی احمدی‌نژاد در انتخابات - که احتمال آن بسیار ضعیف است - خواهند توانست به نحوی ادعای سهم کنند.

3- فرضیه ضعیفی که می‌تواند موجب هماهنگی الزامی بعضی از اصولگرایان شده باشد، احساس تکلیف عده‌ای از آنها برای ابراز مخالفت با اصلاح‌طلبان و تلاش نه چندان امیدوارانه برای شکست رقیب می‌باشد. براساس این فرضیه، اصولگرایان امیدی به پیروزی ندارند اما برای آنکه تکلیف شرعی خود را ادا کرده باشند به گزینه‌ای روی آورده‌اند که احتمال رای‌آوری او از سایر کاندیداهای جناح متبوع ایشان بیشتر است. آنها با دل بستن به اختلافات احتمالی اصلاح طلبان، به دنبال آن هستند که شاید بتوانند رقیبی را به همراه یک اصلاح‌طلب به مرحله دوم برسانند و از این راه، شکست آبرومندانه‌تری را تجربه کنند. نشانه‌ای که صحت این فرضیه را تقویت می‌کند ابراز نگرانی بعضی از اصولگرایان از تکرار برخی حوادث است که به ادعای آنها، در دوره حاکمیت اصلاح‌طلبان به وقوع پیوسته و موجب تضعیف ارزش‌ها شده است. اگر کسی با این انگیزه، تصمیم به حمایت از رای ‌آورترین کاندیدای اصولگرایان گرفته باشد باید انگیزه او را ستود؛ اگر چه برای رد پیش فرض این تصمیم، دلایل و قراین فراوانی وجود دارد. نخستین دلیل رد این فرضیه ، آن است که هنوز هیچ نشانه‌محکمی از هجو و حذف سازمان یافته ارزش‌ها در دروه اصلاحات ارائه نشده است. مگر آنکه کسی ادعا کند اظهارات یک نویسنده یا موضع گیریهای یک روزنامه اصلاح‌طلب بایستی به حساب همه اصلاح‌طلبان گذارده شود که اگر اینچنین شود کارنامه اصولگرایان در حمایت از ارزش‌ها به مراتب ضعیف‌تر از اصلاح‌طلبان است. زیرا در دوره اصولگرایان، اظهارات ضد ارزشی به بالاترین سطوح مدیریتی - تا حد معاون رئیس جمهور - رسید و اقدامات ضـدارزشـی هـمچون اهانت به قرآن و پیامبر(ص) در فرهنگی‌‌ترین نهاد ‌های دولت مشاهده شد.

همچنین مجموعه اعتراضاتی که در سه سال اخیر توسط مراجع تقلید نسبت به برخی اظهارات و اقدامات دولتی‌ها بیان شد در هیچ دوره‌ای سابقه نداشت از سوی دیگر، قاعدتاً بالا‌ترین ارزش برای اصولگرایان، دوام و قوام نظام جمهوری اسلا‌می است که هیچ چیز به اندازه رضایت عمومی، بر تقویت آن اثرگذار نمی‌باشد. آیا اصولگرایان می‌توانند ادعا کنند که در سه ساله اخیر، رضایتمندی عمومی نسبت به گذشته افزایش یافته است؟ قاعدتاً کسی در منفی بودن پاسخ به این سوال تردید ندارد. بهترین نشانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌برای اثبات این مدعا، نگرانی روز افزون اصولگرایان از احتمال بازگشت اصلا‌ح‌طلبان به قدرت است.

4 - قوی‌ترین احتمال که می‌توان به آن اشاره کرد افزایش ناامیدی اصولگرایان به خاطر ورود چهره‌‌هایی همچون میر حسین موسوی به انتخابات است. بر همین اساس آنها همزمان با مطرح شدن نام موسوی، ادبیات انتخاباتی خود را تغییر داده‌اند تا اصلا‌ح‌طلبان بدانند معنای ورود موسوی به انتخابات همزبانی ناگزیر همه اصولگرایان و جدی‌تر شدن عزم همگانی آنها برای تقویت احمدی‌نژاد در برابر موسوی - یا هر یک از کاندیداهای <رای آور> اصلا‌ح‌طلبان- است. تغییر لحن انتخاباتی اصولگرایان می تواند به این معنی باشد که <اگر می‌خواهید از احمدی نژاد حمایت نکنیم شما هم موسوی را به میدان نیاورید.>

شاید اصولگرایان فرضیه‌های دیگری نیز در ذهن داشته باشند که عقب‌نشینی ناگهانی آنها از انتقاد نسبت به دولت را موجه جلوه دهد. اما همین مسئله می‌تواند تفاوت اصلا‌ح‌طلبان و اصولگرایان را نیز به نمایش بگذارد. در روزهای اخیر بسیاری از اصلا‌ح‌طلبان به این نکته اشاره کرده‌اند که فراهم بودن زمینه برای انجام وظایف رئیس جمهور و امکان حل مشکلا‌ت مردم، بسیار مهم‌تر است تا کاندیداتوری یک نفر یا پیروزی فرد دیگر. اما بعضی از اصولگرایان معتقدند که بایستی فتیله انتقادات از دولت را پایین کشید تا مبادا آشنایی بیشتر مردم با واقعیت‌ها، بر را‡ی اصلا‌ح طلبان بیفزاید. راستی آیا در شرایط فعلی شناخت اصول و اصولگرایی مشکل است؟ آیا همین تفاوت عبرت‌آموز، کافی نیست تا بسیاری از مردم یک جناح را بر جناح دیگر ترجیح دهند
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد