وبلاگ خبری جلسات هفتگی جبهه حامیان ولایت

آدرس دفتر مرکزی : تهران - میدان انقلاب اسلامی - جنب سینما بهمن - پلاک 32

وبلاگ خبری جلسات هفتگی جبهه حامیان ولایت

آدرس دفتر مرکزی : تهران - میدان انقلاب اسلامی - جنب سینما بهمن - پلاک 32

گذشت یازده سال از دوم خرداد و انشعاب های جدی

یازده سال از دوم خرداد گذشت وقتی به آن زمان فکر می کنیم می توانیم آن را یک مرحله متنبه و پندآموز و البته تاثیر گذار در تاریخ ایران زمین به شمار آورد. اکنون بعد از یازده سال اصلاح طلبانی که دائما می گفتند دوم خرداد برگشت ناپذیر است با مجلس هشتم مواجه شدند . مشخصه اصلی انتخابات مجلس هشتم برای اصلاح طلبان این بود که اولا به رغم مشارکت نسبی مردم، آراء جز به مقداری بسیار اندک به جانب آنها میل نکرد. و ثانیا، برای دومین بار نظام سیاسی به آن دسته معدود از اصلاح طلبان که سوابق آنها نشان می داد در صورت ورود به حاکمیت نقض چارچوب های اساسی آن را در دستور کار خود قرار خواهند داد اجازه حضور در رقابت نداد. اصلاح طلبان اکنون به فکر افتاده اند که باید این هر دو مشکل را چاره کنند. راه حلی که برای مشکل عدم اقبال مردمی یافته اند این است که چهره ای چون محمد خاتمی را راضی به حضور در انتخابات بکنند. پیش روی تلاش ها برای راضی کردن خاتمی به حضور در انتخابات 2 مشکل وجود دارد. اول اینکه نزدیکان خاتمی ظاهرا عقیده دارند بی رغبتی رای دهندگان در انتخابات مجلس هشتم به فهرستی که نام او در صدر آن قرار داشت علامتی است از اینکه حساب کردن روی رای بالای او در میان مردم تا حدودی خیالپردازی است و آدم عاقل در رقابتی که باخت در آن از پیش محرز است شرکت نمی کند. دومین مشکل هم این است که خاتمی به حمایت یکپارچه اصلاح طلبان از خود مطمئن نیست و علاوه بر اینکه احزابی نظیر کارگزاران و اعتماد ملی بازی خاص خود را در انتخابات آینده تعقیب می کنند، حتی حزب مشارکت هم در حمایت از خاتمی یکدل نیست و افرادی مانند محمدرضا عارف از هم اکنون علاقمندی خود را به حضور در رقابت اعلام کرده اند. هنوز معلوم نیست اصلاح طلبان برای حل این دو مشکل راهی خواهند یافت یا نه؛ ولی حتی با فرض حل آنها باز هم در این باره که مسئله اساسی رویگردانی مردم از اصلاح طلبان حل شده باشد محل تردید جدی است. مسئله اصلی این است که مردم وقتی اصلاح طلبان در صحنه باشند به آنها رای نمی دهند و وقتی در صحنه نباشند به رهنمودهای آنها توجهی نمی کنند و این مسئله چه خاتمی در صحنه باشد و چه نباشد و چه اصلاح طلبان یکپارچه از او حمایت بکنند و چه نکنند تا زمانی که اصلاح طلبان اساسا در استراتژی سیاسی خویش بازنگری نکنند حل نخواهد شد. اما موضوع دوم یعنی بی اعتمادی نظام به اصلاح طلبان -که رابطه ای دیالکتیکی با بی اعتمادی مردم به آنها دارد- تبدیل به معضلی در میان اصلاح طلبان تندرو شده است. بخشی از لایه تندرو جریان اصلاحات اکنون تاکید دارد که ایستادگی در مقابل نظام بی حاصل است و ضمنا عملکرد گذشته جبهه اصلاحات وضعیتی به وجود آورده که نظام نسبت به تندروهای اصلاح طلب «دغدغه های» بحقی دارد و اصلاح طلبان باید این دغدغه ها را رفع کنند و به نظر می رسد همین تحلیل به زودی به انشعابی در میان تندروها خواهد انجامید. این جملات را که یکی از اعضای مرکزیت حزب کارگزاران یکی دو هفته قبل به یک روزنامه همسو با خود گفته بخوانید: « ما باید این واقعیت را بپذیریم که در یک دوره نه چندان کوتاه و 8 ساله هر کسی از طرف اصلاحات سخن گفته و موضع گرفته است... باید پذیرفت در حوزه هایی افراد و جریاناتی نیتی داشته اند که در متن اصلاحات در مورد آن نیات توافقی نبوده و نیست. ممکن است یکی از دغدغه های نظام این باشد که شما به عنوان یک جریان اصیل خط امامی معتقد به نظام، چرا حدود خود را با چنین افراد و گروه هایی تعیین نمی کنید؟ این دغدغه برای ما قابل فهم و قابل حل است. بسیار بعید است که این جملات با توجه به شناختی که از گوینده آن وجود دارد چیزی بیش از یک تاکتیک سیاسی برای عبور از یک مرحله فوق العاده بحرانی در تاریخ جریان اصلاح طلبی باشد، ولی تنبهی در همین حد را هم -که خود البته از برکات نتیجه انتخابات مجلس هفتم است- به فال نیک باید گرفت. با توجه به بالا گرفتن زمزمه هایی از این دست در میان اصلاح طلبان می توان حدس زد که بعد از حدود یازده سال از دوم خرداد به زودی بر این مبنا که آیا دوم خردادی ها یا همان اصلاح طلبان به سمت تعامل با نظام پیش روند یا به سمت تقابل با آن دسته بندی های جدیدی میان اصلاح طلبان تندرو ظهور خواهد کرد و با گرایش برخی از آنها به سمت موضع تعادل، جناح رادیکال هر چه بیشتر در انزوا فرو خواهد رفت.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد