وبلاگ خبری جلسات هفتگی جبهه حامیان ولایت

آدرس دفتر مرکزی : تهران - میدان انقلاب اسلامی - جنب سینما بهمن - پلاک 32

وبلاگ خبری جلسات هفتگی جبهه حامیان ولایت

آدرس دفتر مرکزی : تهران - میدان انقلاب اسلامی - جنب سینما بهمن - پلاک 32

سفرا فعالان خط مقدم پیکار در صحنه بین‌الملل

آقا به دیپلماتهای حاضر توصیه فرمودند با صحیفه سجادیه و دعای پنجم صحیفه انس بگیرند و دعای پنجم را مکرراً بخوانند...

ساعت حدود ۵ بعدازظهر است، یکی از دوستان به اطاقم آمد و گفت" اسم شما را برای شرکت در ملاقات مقام معظم رهبری با روسای نمایندگی‌های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور اعلام کرده‌اند و ظاهرا باید برای حاشیه‌نویسی از این دیدار به بیت رهبری بروید."

وقتی حرف‌هایش تمام شد باور نمی‌کردم. در هزار توی خیال با خودم گفتم چندی قبل که محرم بود و من برای دل خودم حاشیه‌ای از مراسم نوشتم اصلا فکر نمی‌کردم که از آن فضای احساسی و پرشور مردم حالا قسمتم می‌شود تا در فضای پر طمطراق و در تسخیر دیسپلین دستگاه دیپلماسی حاشیه‌ای بنویسم.

ولی از اینکه آقا را بناست از نزدیک زیارت کنم خیلی خوشحال شدم. انگار همه دنیا را به من دادند و در عوض فقط گفته‌اند چند کلمه حاشیه‌های دیدار را بنوسیم. نوشتن که کاری نداشت اما چه چیزی را نوشتن برایم مهم بود. من تا بحال در چنین دیدارهایی خدمت آقا نرسیده بودم و به همین خاطر برایم خیلی جالب بود. با خودم گفتم، چه شود؟

اینهمه آدم دست به قلم. قرعه فال به نام من دیوانه زدند. خوب یک دل که نه صد دل به هوای دیدار مولایم. بالاخره روز هفتم دیماه نود فرا رسید و من مشتاقانه در افکار خود دنباله بهانه‌هایی برای نوشتن.

ساعت ۶ صبح است و من تازه نماز را خوانده‌ام. بعد از تسبیحات برای صرف صبحانه پیش خانواده رفتم. بعد از احوالپرسی و خوردن چند لقمه مختصر نان و پنیر با شوق اینکه زود به زمان دیدار برسم و مبادا از دیدار جا بمانم لباس‌های اتوکشیده را از روی چوب رختی برداشتم، پوشیدم و برای تشابه هرچه بیشتر با سفرای ایران در خارج از کشور به قول یکی از دوستان که می‌گفت باید برای این که سعادت حضور در این دیدار نصیبم شده شیرینی بدهم، دوش ادکلن گرفتم و با بچه‌ها خداحافظی کردم و راهی شدم.

حتما می‌پرسید چرا اینقدر زود؟‌ اولا نمی‌توانستم بی‌تحرک بمانم و باید بیرون می‌آمدم. اگر دیر می‌رسیدم برادران حفاظت مانع ورودم می‌شدند و اگر این اتفاق می‌افتاد واقعا افسوس می‌خوردم و در ثانی اینکه بنده مثل سفرا طرح ترافیک ندارم و باید قبل از ۶.۵ به محل کارم برسم والا فلا، به هر نحو پیش دوستان آمدم و با هم به سمت بیت رهبری عازم شدیم.

در جمع دوستانه و صمیمی خبرنگاری و مطبوعاتی مثل همیشه متلک‌هایی از جنس صداقت و صمیمیت وجود دارد و حلاوتش هیچوقت فراموش نمی‌شود. اتفاقا امروز چند تایی نصیب من شد. خب به قول معروف هرچه از دوست رسد نیکوست. این هم یکی برکات این دیدار است.

ساعت نه و نیم صبح است و ما پشت درب ورودی محل دیدار که (بالکن) سالن طبقه بالای حسینیه‌ امام خمینی(ره) است جمع شده‌ایم. هوا هم دارای طراوت خاصی است. ولی سرمای صبح گاهی مرا آزار می‌دهد. برای اینکه درب محل دیدار باز شود و وارد شویم لحظه‌شماری می‌کنم. دوستان همراهم هر یک به نوعی درگیر امور مربوط به خود هستند. یکی دنبال چک کردن وسایل و یکی هم در پی هماهنگی عوامل خبری، من هم خودم هستم و چند برگ کاغذ کاهی و یک روان‌نویس مشکی و برای احتیاط یک روان‌نویس آبی هم برداشته‌ام.

محافظ درب ورودی برای اینکه کسی بدون هماهنگی وارد نشود همه را به خط کرد و همگی از گیت بازرسی رد شدیم. من بودم و دو تن دیگر از همکاران، محافظ سؤالاتی پرسید و دوستان هم هرکدام جوابی همراه با شوخی‌‌های دوستانه، بچه‌ها که شیطنت مطبوعاتی هم مزید بر علت اخلاقیاتشان است با هم سر شوخی و بذله‌گویی را باز کرده‌اند و همهمه دوستان در فضای طاق ضربی ورودی حسینیه می‌پیچد. وارد محل دیدار شدیم محیط آرام و بی سرو صدایی است البته تقریبا همه سفرا آمده اند و در صندلی هایی که برای حدودا ۱۲۰ نفر در چند ردیف چندتایی چیده شده‌ نشسته‌اند. برخی مسئولان وزارت خارجه هم برای هماهنگی‌های بعدی و حضور سفرا در جلسات بعدی صحبت‌هایی را داشتند و وقت جلسات را برای آنها یادآوری کردند. کف این سالن از گلیم‌های آبی رنگ با نقش‌هایی اسلیمی پوشیده شده است. تریبون چوبی برای آقای صالحی در سمت چپ جایگاه گذاشته شده و ایشان بناست گزارشی را از فعالیت‌ها و عملکردهای وزارت خانه متبوعش ارائه کند. نمی‌دانم، ولی حتما فضای این جلسه و محل دیدار با فضای وزارت خارجه و خصوصا با محل سفارت‌خانه‌ها و محل خدمت سفرا فرق بسیاری دارد. البته سفرا بعضا به این نوع ملاقات‌ها آمده‌اند و می‌دانند فضای این دیدارها چطور است. ولی برای آنهایی که مثل من بار اولشان است می‌تواند بسیار جالب و پرمفهوم باشد. شنیده‌ام در این یک مورد با آقای دکتر صالحی وزیر امور خارجه مشابه هستم، ایشان هم بار اولشان است که با سفرا خدمت آقا می‌رسند.

در صحنه روبرو پرده چین‌دار سبز رنگی نصب شده و قاب عکس حضرت امام و صندلی مخصوص آقا و پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی روبروی چشمانم تابلویی بسیار دلنشین از چند دقیقه بعد که رهبر عزیز بر این صندلی جلوس می‌فرمایند در ذهنم مجسم می‌کند. من و دوستانم گوشه‌ای نشسته‌ایم. هر کدام مشغول مرور وظایف خود هستیم. البته من باید تمام مدت را انتظار بکشم و این از همان انتظارهای شیرین و پر اجر است ولی دوستان دیگر هرکدام مسئولیتی دارند.

برخلاف آنچه تصور می‌کردم پرستیژ دیپلماتیک وزارت خارجه آنچنان هم سفرا را از سنت دور نکرده است و آنها عموما با کت و شلوارهای سورمه‌ای رنگ و پیراهن سفید با یقه‌های دیپلماتیک و ته ریش آنکارد شده همگی نشسته‌اند و بعضی از سفرا با یکدیگر مشغول صحبت هستند. این جمع با جمع‌های مردمی کمی متفاوت است.

سؤالی ذهن مرا به خود مشغول کرده و آن اینکه دستگاه دیپلماسی کشورمان در مقابل فشار همه جانبه غرب و دشمنان نظام اسلامی در این مقطع حساس که برای ایجاد التهاب در فضای داخلی کشورمان از جمله فشار اقتصادی، سیاسی و امنیتی صورت می‌گیرد چه راهبردهایی را مدنظر دارد؟

آنها باید تحرکات صحنه بین‌المللی را با موقع‌شناسی درک نموده و در جهت منافع ملی گام‌های مؤثر بردارند.

خصوصا اینکه رویکرد سمینار اخیر سفیران و نمایندگی‌ها نیز همین مسئله و توجه ویژه به مبحث بیداری اسلامی در منطقه و جهان بوده است.

حتما امروز آقا در این رابطه مطالبی را خواهند فرمود و این وظیفه دستگاه دیپلماسی کشور است که دیده‌بانان امین نظام اسلامی را در جای جای جهان نسبت به این رهنمود‌ها واقف و ملزم نماید.

بعد از ورود حضرت اقا صدای دل‌نشین قاری مجلس را به عطر قرآن معطر ساخت.

آقای صالحی نیز بدون معطلی بعد از قاری پشت تریبون حاضر می‌شود و با سوره‌ای ازقرآن کریم شروع می‌کند.

لهجه ایشان در قرائت سوره عربی است. ظاهراً با زبان بی‌زبانی می‌خواهد بگوید من متولد کربلا هستم. پس از قرائت سوره با همان لهجه عربی سلامی به روح مطهر امام حسین (ع) و یارانش هدیه کرد و پس از اینکه این فرصت در اختیار ایشان و همکارانش قرار گرفته اظهار تشکر و خرسندی نمود.

آقای صالحی گزارش نسبتاً مبسوطی را پیرامون عملکردها، اهداف و برنامه‌های وزارت خارجه به محضر حضرت آقا ارائه نمودند و حضرت آقا هم با دقت به سخنان ایشان توجه می‌نمایند. از دور معلوم نیست ولی انگار گاهی یاداشتهایی هم از سخنان ایشان بر می‌دارند.

آقای صالحی این دیدار را به منزله تجدد میثاق دستگاه دیپلماسی کشور دانسته و می‌گوید (سفرا و نمایندگی‌های سیاسی جمهوری اسلامی به همراه مدیران وزارت خارجه برای تجدید میثاق به محضرتان شرفیاب شده‌اند)

البته ایشان شاید به خاطر اینکه اولین بار در محضر آقا گزارش ارائه می‌کنند تپوقهایی را هم در متن بیاناتشان داشتند که البته خیلی مهم نبود ولی برای من جالب بود. آقای صالحی با آن صراحت لهجه؟!

ایشان دیپلماسی کشور را پایبند عزت حکمت و مصلحت دانسته و گفتمان انقلاب اسلامی را از اصول دیپلماسی کشور بیان کردند. که البته انتظار هم همین است.

گوشه‌ای هم به کاهش سطح روابط با انگلستان زدند و گفتند. موضع منفعلانه در دیپلماسی جمهوری اسلامی جایی ندارد. این صحبت ایشان پیرو تصمیم مجلس برای کاهش سطح روابط ارائه شد.

در خاتمه سخنانش رهنمودهای مقام معظم رهبری را در دستیابی به اهداف جمهوری اسلامی در عرصه دیپلماسی بسیار مؤثر و راه‌گشا توصیف نمود و مضموناً اظهار نمود مجلس آماده است تا از بیانات آقا بهره‌مند شود.

پس از بسم‌الله الرحمن الرحیم

حضرت آقا به حضار خوش آمد گفتند و سفرا را فعالان خط مقدم پیکار عظیم صحنه بین‌‌المللی در عرصه سیاست خارجی قلمداد فرمودند. و برای ایشان ازخداوند بزرگ تقاضای موفقیت نمودند.

معظم‌له از آقای صالحی هم به خاطر گزارش و بیاناتشان تشکر کردند.

بعد فرمودند: همه آنچه که آقای صالحی به عنوان آرزوها گفتند. درست است و ما چشم‌انتظار تحقق آنها هستیم که البته راه رسیدن به آنها تلاش و مجاهدت همراه با اخلاص است.

نمی‌دانم تصمیم آقای صالحی و یارانش در برابر این چشم انتظاری آقا چه خواهد بود. حتماً تدبیر لازم را خواهند داشت.

معظم‌له به عنوان یکی از مهمترین عناصر پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی در عرصه بین‌المللی توجه به عنصر معنویت و توکل به خدا و اخلاص در عمل را به سفرا گوشزد فرمودند و در ادامه بیان دلنشین خود سفرا را به توجه هرچه بیشتر به این عنصر مهم توصیه فرمودند.

بعد خطاب به سفرا برای اینکه حدود جبهه را مشخص و معین نمایند فرمودند: جبهه پیکار شما با جبهه دیپلماسی دنیا متفاوت است.

شما نماینده یک نظام الهی و مقتدر هستید....

آقا مجاهدت و تلاش همراه با ایمان را باعث عملی شدن وعده و نصرت الهی دانستند و همگان و خصوصاً مدعوین این دیدار را به تلاش و مجاهدت همراه ایمان با توکل به خدا دعوت نموده و نقطه مقابل آن را نیز راحت‌طلبی و عافیت‌طلبی دانستند.

آقا خطاب به سفرا فرمودند: امروز را با سالهای اول انقلاب مقایسه کنید. امروز شعارهایی در کشورهایی که سی‌سال با ما مخالفت می‌کردند سر داده می‌شود که شعار سی‌سال پیش ما بوده است.

ایشان تحقق انقلابهای مردمی در مصر و... را مثال آوردند و فرمودند: مصر امروز در اختیار مردمی است که شعار اسلام خواهی سر می‌دهند و حکومت اسلامی را مطرح می‌کنند. پیشرفت و استحکام یعنی این مهم نیست که این انقلاب‌ها از کجا الهام گرفته‌اند. مهم این است که امروز حرفهای ما در شمال آفریقا و خاورمیانه و خلیج فارس سبز شده است.

این تعبیر هوشمندانه آقا خیلی برایم جالب و مسرت‌بخش بود. درست است امروز نهال انقلابهای مردمی در جای جای خاورمیانه و شمال آفریقا توسط مردم مسلمان نشانده شده است.

از خودم می‌پرسم دستگاه دیپلماسی چه وظیفه‌ای دارد؟

بعد آقا فرمود:‌ اینها تفسیر و ترجمه نصرت الهی است....

این خطاست که تصور کنیم اگر بر مبانی ارزشی خودمان پایبند باشیم از عرصه دیپلماسی عقب می‌مانیم. این خطاست.

تجربه نشان داده است هرچه پایبندی ما بیشتر باشد هیبت جمهوری اسلامی بیشتر خواهد شد.

آقا به دیپلماتهای حاضر توصیه فرمودند با صحیفه سجادیه و دعای پنجم صحیفه انس بگیرند و دعای پنجم را مکرراً بخوانند.

این توصیه حضرت آقا مرا ترغیب کرد تا با صحیفه و خصوصاً دعای پنجم الفتی پیدا کنم اگر توفیقی باشد.

آقا در قسمت دوم بیانات خود فرمود: امروز آرایش سیاسی دنیا در حال تغییر است و شاید کسی توان تعریف درستی از این تحول را نداشته باشد.

ایشان در توصیف تحولات منطقه خاورمیانه فرمودند: اینها همه انقلاب هستند ولی قد و اندازه آنها با هم متفاوت است.

در دهه شصت هم برخی تحولات روی داد ولی آن تحولات فرقهای اساسی با تحولات فعلی داشتند. اولاً عمومی نبودند و دوم اینکه رشته تحولات ده‌های گذشته در دست آمریکا و غرب بود. اما امروز اینچنین نیست و امروز این تحولات علی‌رغم خواست آمریکا اتفاق می‌افتد.

واقعیات صحنه را باید نگاه کرد. حرکتهای عظیم مردمی اسلامی است.

حوادث اروپا هم یک داستان مفصلی دارد و بی‌نظیر است.

آقا فرمود جمهوری اسلامی حرفهای نویی دارد. این حرف نو عبارت است از اینکه مردم و ارزشهای الهی باید با هم توأم بشوند و حرکتها و جوامع را شکل بدهند این حرف جدید جمهوری اسلامی است.

خلاصه اینکه آقا همه آنچه را که دستگاه دیپلماسی در صحنه بین الملل به آن نیازمند است را در این جلسه فرمودند. این وظیفه آقای صالحی و همکارانشان است تا به این توصیه‌ها عمل نموده و فرامین ایشان را جامه عمل بپوشند.

آقا دست آخر برای توفیق همگان دعا کردند و صلوات حضار خاتمه بخش این جلسه بود.

تعدادی از سفرا دور حضرت آقا حلقه زده‌اند. دورتر از ایشان ایستاده‌ام و صدای آنها را نمی‌شنوم. آقا آرام آرام از سالن و درب مجاور جایگاه خارج شدند. من هم آهسته آهسته به سمت بیرون آمدم.

این دیدار هم در صفحه تاریخ ماند. تا اینکه ببینیم دستگاه دیپلماسی کشور چه تمهیداتی برای تحقق منویات آقا خواهد داشت.

دیکر نزدیک ظهر است و من باید خود را با عجله به محل آزمون دانشگاه برسانم. متأسفانه بین راه نتوانستم با یکی از سفرا هم کلام شوم و نظرش را درباره این دیدار بپرسم. حیف شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد