وبلاگ خبری جلسات هفتگی جبهه حامیان ولایت

آدرس دفتر مرکزی : تهران - میدان انقلاب اسلامی - جنب سینما بهمن - پلاک 32

وبلاگ خبری جلسات هفتگی جبهه حامیان ولایت

آدرس دفتر مرکزی : تهران - میدان انقلاب اسلامی - جنب سینما بهمن - پلاک 32

آنژیوگرافى نامزدها

امروز 22خرداد 1388 است، زمان برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری. پس از یک سال کش و قوس، سرانجام صحنه چگونه چیده شده است؟ کدام نامزدها از عرصه کنار رفته اند و کدام چهره ها در آخرین مرحله از ماراتن طولانی مدت رقابت حضور دارند؟ کدام ائتلاف ها شکل گرفته و کدام زمزمه های ائتلاف بی سرانجام مانده و ادامه اختلاف ها را عیان کرده است؟ قریب به اتفاق چنین پرسش هایی 3ماه و نیم دیگر به پاسخ قطعی می رسند اما آیا از هم اکنون نمی توان به پیشواز روز انتخابات رفت و تصویری نسبتا روشن و شفاف از فضای آن روز به دست داد یا لااقل ابعاد و اضلاع آن را ترسیم کرد؟ البته برای جریان هایی که دل به ایجاد تعلیق و ابهام در انتخابات و غبارآلودکردن آن و به خیال خود غافلگیری بعدی امید بسته اند، احتمالا روشن شدن فضا و دورنمای انتخابات خیلی خوشایند نخواهد بود. 

هرچند که ماه هاست بازی با نام ها و چهره ها تبدیل به هیجانی کاذب در این عرصه شده اما فراتر از این مباحث کم عمق، باید سراغ ابعاد انتخابات و مطالعه متغیرهای موثر در آن رفت. در واقع این ابعاد و اضلاع اساسی و متغیرهای مهم را می توان در انتخابات آینده سراغ گرفت:
 
1-تنوع نامزدها در راستای افزایش نشاط انتخاباتی و تضمین مشارکت حداکثری مردم 

2-هویت و مواضع هر یک از جریان های «رقیب» یا «کنشگر و فعال» در میدان انتخابات، فراتر از نام ها و نامزدها 

3-راهبردها و تاکتیک ها و سناریوهای انتخاباتی در کنار احتمال های ائتلاف یا اختلاف 

4-رویکرد دشمنان و قدرت های رقیب ایران و جریان اپوزیسیون همسو به انتخابات آینده 

5-ارزیابی موقعیت فعلی کشور در آغاز دهه چهارم انقلاب (با شعار پیشرفت و عدالت) 

تنوع نامزدها از شرایط لازم برای رونق و نشاط انتخابات است. بنابراین باید از این امر استقبال کرد و حضور قانونمند نامزدها را ارج نهاد، هرچند که برخی نامزدها در این میان هیجان زدگی بیش از اندازه از خود نشان داده و حداقل از یک سال پیش به تدارک نامزدی پرداخته اند. اما در کنار تنوع نامزدها و حتی «مهم تر» از آن، نباید از شفافیت در «هویت» آنها و به ویژه «جریان های حامی» یا جریان هایی که هر یک از نامزدها، آنان را نمایندگی می کنند غافل شد. ردیف شدن چهره ها و بازی نام ها بدون مشخص شدن هویت جریان های اصلی که نامزدها آنها را نمایندگی می کنند جز به شلوغی و همهمه و هیجان کاذب -شبیه بازار آهنگرها- و غبارآلودشدن فضا نمی انجامد. هر نامزدی که در چهارچوب قانون وارد عرصه می شود، حضورش محترم و مغتنم است. 

در عین حال این حق مردم است که از مرام و هویت وی و به ویژه حامیانش باخبر باشند، «جاذبه» و «دافعه»های آنان را بشناسند و وجوه تمایز را در میان نامزدها ببینند نه اینکه- از باب تمثیل- با میوه های سردخانه ای و یخ زده اما براق مواجه شوند که از بیرون خوش رنگ و لعاب بنمایند اما از درون پوک و پوسیده باشند. گندم نمایی و جوفروشی هرچند که در سال های آغازین انقلاب و برخی مقاطع دیگر از سوی بعضی جریان های سیاسی انجام گرفت اما به مرور زمان دست کم فروشان و بنجل فروشان و بدلی فروشان رو شد و در نگاه مردم، آموزه عبرت و تجربه گردید. 

هرچند که در طول 30سال گذشته برخی جریان های وابسته، گروهکی یا فرصت طلب سعی کردند با اسم و آدرس ها و تابلوهای انحرافی، کشور را از رسم و شعارهای اصیل انقلاب (اسلام، عدالت، استقلال، آزادی و خدمتگزاری) دور کنند تا شاید غنیمتی فراچنگ آرند یا انقلاب را از ریشه بیاندازند اما تابندگی همان شعارها باعث جریان یافتن خون تازه در رگ های انقلاب و تجدید حیات اصول آن شد و با موج وسیع جنبش اجتماعی که طی دهه اخیر با دیدن شبیخون- و سپس تاخت و تاز بی محابای- دشمنان و فرصت طلبان به راه افتاد، «اصولگرایی تراز انقلاب» دوباره سکه رایج شد که ثمرات آن در زمینه پاکدستی و خدمتگزاری مسئولان، عدالت خواهی پیگیر و مبارزه با تبعیض، عزت و اقتدار روزافزون کشور و کوتاه شدن دست طمع و تعرض دشمنان قابل مشاهده است. 

هر نامزد و هر جریانی که وارد عرصه رقابت می شود هر سلیقه ای که داشته باشد نمی تواند چشم بر این دگرگونی و تغییر حقیقی در کشور به ویژه طی دهه اخیر ببندد و یا نسبت به آنچه گذشت و می گذرد، بلاموضع و بلاتکلیف باشد و تحفظ پیشه کند. کشور قرار نیست عقبگرد و ارتجاع به دوره ای داشته باشد که آمیختگی سهو و غفلت ها با سناریوی دشمنان داخلی و فرصت طلبان داخلی باعث کم فروغ شدن ارزش ها، به مسلخ رفتن اصول و باورها، به تاراج رفتن منافع و اقتدار ملی و پیشروی مهاجمان شد. نامزدها باید مشخص کنند در هر یک از دوره های انقلاب، دفاع مقدس، سازندگی، اصلاحات و عدالت آیا در اردوگاه خودی باقی ماندند و در صف اصلی انقلاب که با ولایت و رهبری تعریف می شود، ثابت قدم ایستادند یا دچار قلب و انقلاب درونی شدند؟ 

این حق شهروندان است که بدانند نامزدها و حامیان آنها از عیار حداقلی- در تراز ملت ایران- برخوردارند یا سکه شان بدلی است؟ حق مردم است که بدانند هر یک از نامزدها- هرچند نفر که می خواهند باشند- در شبیخون فرهنگی دشمن، خواب بودند یا بیدار؟ در اردوی مقاومت و سد کردن راه مهاجمان بودند یا به لجستیک آنها می پرداختند و لااقل پلی شده بودند برای عبور رهزنان و غارتیان؟ حق مردم است که بدانند آقایان نامزدها و حامیان آنها به هنگام تنگ شدن عرصه بر عدالت و معیشت مردم از سوی زراندوزان و امتیازخواهان، ساکت و صامت- به نشانه رضایت- نشستند یا احساس تکلیف کردند به میدان بیایند و لااقل به زبان بیزاری بجویند و نهیب بزنند؟ مگر کسی می تواند بگوید نه با علی(ع) بودم و نه با معاویه، یا با اموی ها قوم و خویشی و رودربایستی داشتم و مجبور شدم امتیاز بدهم یا سکوت کنم؟ یا کسی می تواند ادعا کند چون با دولت و مجلس اصولگرا رقابت داشتیم، در بحبوحه جنگ و تهاجم تمام عیار دشمنان، تشخیص دادیم به جای همراهی با مردان خط مقدم مقاومت، سنگ به آنها بزنیم و تخطئه کنیم و چنان عمل نماییم که دشمن پوزه به خاک مالیده در جای جای خاورمیانه، طمع کند و دوباره امیدوار شود؟ 

هرکس و هر جریانی از سوی آمریکایی ها و صهیونیست ها نشان شد، باید از خود بپرسد و به مردم هم توضیح دهد که کدام خطا و غفلت- یا خدای نکرده انحراف- باعث شده روی موج دشمن بیفتد و با سناریوهای آنان هم پوشانی و همکاری کند. اگر قرار بود آنها از دموکرات های راستین خوششان بیاید که نباید از ملت ایران و فلسطین و لبنان و رهبران آنها انتقام بکشند. 

«جاذبه» و « دافعه» نامزدها و حامیان آنهاست که به مردم خواهد گفت اعتماد کنند یا نکنند. خائن و خادم، دشمن و دوست، مفسد و مصلح، گروهکی و انقلابی، و مذهبی و دین ستیز را نمی شود در یک اردوگاه جمع کرد و هر جریانی که چنان سودای خامی را در سر بپروراند به شهادت تاریخ دهه اخیر، مورد سرزنش دوست و دشمن قرار خواهد گرفت، خسرالدنیا و الاخره شدن که جای خود محفوظ! 

هر ائتلافی که شکل بگیرد، نامزدهایی به ائتلاف برسند یا متمایز در عرصه بمانند، امکان غافلگیری مردم و نخبگان در انتخابات پیش رو امری نزدیک به محال است. آنها که ائتلاف می کنند باید به روشنی بگویند سر چه چیزهایی به تفاهم رسیده اند و پاسخگوی عملکرد و سابقه موتلفان هم باشند و آنها که متمایز در صحنه حاضر می شوند باید معلوم کنند که چه بر دارایی ها و توانایی های ملت در آغاز دهه پیشرفت توام با عدالت می افزایند یا خدای نکرده در عمل از شتاب حرکت او می کاهند. 

در کنار رقابت پرنشاط و شاداب جریان های گوناگون پایبند به اصول و مبانی انقلاب، کار تندروها و جریان های «پیرو» بیگانه گره خورده است. آنها در هر حلقه و جریانی حاضر شده اند، جز بر محنت و خسران آن محافل نیفزوده اند. اسناد فراوان این ادعا را می توان در انتخابات ریاست جمهوری گذشته، انتخابات مجلس هفتم و هشتم و شورای شهر دوم و سوم مشاهده کرد. آنان فقط به کار موش در دیگ افکندن و دستپخت را از چشم مردم انداختن می آیند. تندروها، علم و پرچم ورشکستگی اند، بر بام هر جریانی که نصب شوند. افراطیون- که روزگاری به پنهانکاری و نفاق شناخته می شدند- اکنون به آبله های زشت منظری می مانند که بر هر سیمایی بیفتند، انزجار می آفرینند و فراری می دهند. این جریان اکنون به حدی از خسران رسیده که در عرصه انتخابات مدام به تناقض و بن بست می خورد و تغییر مسیر می دهد و هدفی دیگر تعریف می کند، مانند کسی که تیر می انداخت و هر جا می خورد، دورش دایره می کشید، یعنی که به هدف خورده است. تندروها از خروج از حاکمیت و ادا و اطوار تحریم انتخابات، به ولع بازگشت به قدرت برگشتند. نه به رئیس دولت اصلاحات وفادار ماندند، نه به رئیس دولت سازندگی و نه به رئیس مجلس اصلاحات. به هریک از آنها بد گفتند و عبور کردند و دوباره مدعی شدند به همان ها برمی گردند. 

اینکه در رقابت با رئیس جمهور اصولگرای فعلی، از میان آقایان کروبی، موسوی، خاتمی، قالیباف، روحانی و... دیگرانی از این دست چه کسانی حضور پیدا می کنند و اگر حضور پیدا می کنند، ائتلاف هایی شکل می گیرد یا خیر، به خودی خود اهمیت ندارد. آنچه مهم است و واقعیت دارد شفافیت کم سابقه میدان است و هر نامزد و جریانی که پای در میدان می گذارد و بر رونق انتخابات می افزاید، ناچار است به دور از مجامله و تحفظ، نسبت خویش را با وضعیت ثبات یافته و بالنده انقلاب در پس آن همه گردباد سهمگین دشمنی و فتنه مشخص سازد، که در یک سینه دو دل داشتن و در یک دل سودای دو دلبر پروراندن ممکن نیست. «ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه. خداوند برای هیچ کس، دو دل در درونش قرار نداده است» (آیه 4 سوره احزاب). به تعبیر امیرمؤمنان(ع)، «محبت ما و محبت دشمنان ما در درون یک انسان جمع نمی شود. خداوند برای یک انسان دو قلب در درونش قرار نداده تا با یکی دوست بدارد و با دیگری دشمن شمارد. دوستان ما در دوستی خالصند، همان گونه که طلا در کوره آتش خالص می شود بی هیچ تیرگی. هرکه مین خواهد این حقیقت را بداند قلب خود را بیازماید، اگر چیزی از محبت دشمنان ما در قلبش با محبت ما آمیخته، از ما نیست و ما هم از او نیستیم.» (صفحه 212جلد 17تفسیر نمونه، به نقل از تفسیر علی بن ابراهیم، طبق نقل نورالثقلین، جلد4، صفحه 234) 

این هم نوعی از انژیوگرافی برای اطمینان از سلامت قلب است. به قول میرزاحبیب قاآنی شیرازی: 

رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن
یا زجانان یا ز جان بایست دل برداشتن
یا امیرحکم جانان باش یا دربندجان
زشت باشد نوعروسی را دو شوهر داشتن 

محمد ایمانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد