وبلاگ خبری جلسات هفتگی جبهه حامیان ولایت

آدرس دفتر مرکزی : تهران - میدان انقلاب اسلامی - جنب سینما بهمن - پلاک 32

وبلاگ خبری جلسات هفتگی جبهه حامیان ولایت

آدرس دفتر مرکزی : تهران - میدان انقلاب اسلامی - جنب سینما بهمن - پلاک 32

عقده از مجلس هفتم و آرزو برای مجلس هشتم

از آنجا که ما آدم‌ها معمولا چیز‌هایی را که نداریم می‌خواهیم، همه این روزها آرزو می‌کنند مجلس هشتم مجلسی مقتدر با کارایی و نظارت کارساز باشد. این تمنا را بارها و از زبان شخصیت‌های سیاسی با گرایش‌های متفاوت از راست و چپ و میانه شنیده‌ایم. مگر مجلس هفتم چگونه عمل کرده است که اقتدار شده یک عقده که همه برای آن این گونه بال بال می‌زنند و به هر بهانه‌ای از آن سخن می‌گویند تا اگر شده با وصف‌العیش، ولو 50 درصد هم کیفور شوند؛ ربک یعرف...

اما این قاعده که گفتم میان ما آدم‌ها معمول است، قاعده حقی است... .
دوم عید بود و برای عید دیدنی رفته بودیم دولتسرای یکی از ریش سفید‌های فامیل مادری. قوم و خویش‌ها همه جمع بودند و همین طور که هر یک از دری سخنی می‌گفت و خلاصه دروازه گفتمان به قول معروف چهار طاق باز بود. دوستی عزیز به دوست عزیزی دیگر که البته بنده توفیق آشنایی با ایشان را از قبل نداشتم، گفت: در سال جدید برای شما از صمیم قلب شادمانی آرزو می‌کنم و امیدوارم در مجالس جشن و سرور شما شرکت کنیم. جالب بود هر تازه وارد آشنا با این جناب که می‌آمد به ایشان عین همین مطلب را می‌گفت. از فحوای کلام آن‌ها فهمیدم حتما در سالی که گذشته، این بنده خدا به مصیبتی گرفتار شده و عزیزانی را از دست داده است که این گونه همه برای او شادی ویژه طلب می‌کنند.

در همین حین بود که جواد آقا، پسر خاله صاحب خانه که چند ماه پیش سخت ورشکسته شده و دارایی خود را تمام و کمال از دست داده بود، از در وارد شد. اولین کسی که اتفاقا با او روبوسی کرد، من بودم. بعد از سلام و علیک ناخودآگاه و بی‌هیچ قصدی از دهانم پرید و گفتم:
جواد آقا، سرتان سلامت باشد و خداوند در سال نو کسب و کار شما را رونق ببخشد. انشاءالله هیچ وقت به جان نزند.
چون از حرف‌های دیگران که به آن آقایی که گفتم ایشان را نمی‌شناختم این طور دستگیرم شد که مصیبت دیده است، یقین کردم هر کس حرف‌های من به جواد آقا را شنیده، متوجه شده که ایشان در سال گذشته مالی را باخته و سرمایه‌ای را از دست داده است که من این گونه برای او به طور ویژه مال و منال در سال جدید طلب می‌کنم.

برگردیم سر اصل مطلب و آن این که تمنای اقتدار برای مجلس هشتم، خارج از این قاعده نیست. من اصلا کاری به کارنامه مجلس هفتم ندارم و نمی‌خواهم داشته باشم، چون از این چیز‌ها سر در نمی‌آورم، اما رو بر* و بر مبنای روال متداول و متعارف که ذکر چشمه‌ای از آن در جلسه عیدانه دومین روز نوروز جاری رفت، می‌فهمم که حتما کاسه‌ای زیر نیم کاسه مجلس هفتم باید باشد که همه این گونه مصر و یکپا برای مجلس هشتم که خلف آن خواهد بود، اقتدار و کارایی و نظارت مؤثر طلب می‌کنند! یقینا اگر مجلس هفتم، مجلسی مقتدر و کارا و با نظارت موثر بود، برای آن چیزی دیگر تقاضا می‌کردند که نداشته است. مثلا می‌گفتند:
امیدواریم مجلس هشتم، مجلس تعامل با دولت باشد! یا می‌گفتند آرزو می‌کنیم مجلس هشتم دست دولت را در انتخاب وزرایش باز بگذارد و این اندازه وسواس بی‌مورد نداشته باشد! و از این و غیر این قبیل چیز‌ها!

یادم هست سال آخر مجلس ششم همه برای مجلس هفتم اهتمام در معیشت مردم را تقاضا می‌کردند و می‌گفتند دمکراسی و گفتمان و جامعه مدنی و از این دست چیز‌های تی‌تیش مامانی که برای ملت آب و نان نمی‌شود...از این حرف‌ها می‌شد فهمید که مجلس ششم چند مرده حلاج بوده و چه بلایی سر خلق‌الله در عرصه مسائل معیشتی آمده است که همه برای مجلس خلف آن این قبیل امورات را می‌خواهند!

یا همین اصولگرایی که این روزها این اندازه کیا بیا دارد، از دل مجلس ششم درآمد، چرا که مجلس ششم با آن اعتصاب کذایی و حرف‌های روشنفکری عجیب و غریبی که می‌زد، اذهان را متوجه کسر و کمبود‌ها در توجه و تأکید بر محکمات نظام و ارزش‌های انقلاب می‌نمود که سرانجام هم دیدیم این همه در دستور قرار گرفت.
در مطلع نوشتار آوردم که ما آدم‌ها معمولا چیزی را برای خود و دیگران می‌خواهیم که خود آن را نداشته‌‌ایم.
برای مجلس هشتم، اقتدار، کارایی و نظارت مؤثر آرزومندیم!
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد