وبلاگ خبری جلسات هفتگی جبهه حامیان ولایت

آدرس دفتر مرکزی : تهران - میدان انقلاب اسلامی - جنب سینما بهمن - پلاک 32

وبلاگ خبری جلسات هفتگی جبهه حامیان ولایت

آدرس دفتر مرکزی : تهران - میدان انقلاب اسلامی - جنب سینما بهمن - پلاک 32

سپاه اصولگراست اما نه به معنای حزبی آن

عرصۀ سیاسی ، دو معنا دارد که باید از یکدیگر تفکیک شوند. یک معنای «سیاسی بودن» اساساً ملازم با انقلابی بودن است. چطور می توان پاسدار یک انقلاب با همۀ بارِ سیاسی آن بود ولی سیاسی نبود. اصلاً ما بدلائل سیاسی – عقیدتی وارد سپاه شدیم و همۀ بنیانگذاران سپاه و فرماندهان سپاه، با انگیزۀ انقلابی و جهاد دینی – سیاسی به سپاه آمدند و آمدیم

س : اگر ممکن است کمی راجع به حضور سیاسی سپاه توضیح دهید چون جو سازی های سنگینی علیه سپاه دربارۀ انتخابات مجلس شده است و بعضی گروه های مخالف سپاه در این باب و در مورد سخنان یکی دو هفتۀ قبل حضرتعالی، جنجال رسانه ای به پا کردند.
ج : عرصۀ سیاسی ، دو معنا دارد که باید از یکدیگر تفکیک شوند. یک معنای «سیاسی بودن» اساساً ملازم با انقلابی بودن است. چطور می توان پاسدار یک انقلاب با همۀ بارِ سیاسی آن بود ولی سیاسی نبود. اصلاً ما بدلائل سیاسی – عقیدتی وارد سپاه شدیم و همۀ بنیانگذاران سپاه و فرماندهان سپاه، با انگیزۀ انقلابی و جهاد دینی – سیاسی به سپاه آمدند و آمدیم. اکثر پاسداران ما قبل ا زانقلاب و یا در دوران دانشجوئی و بعد هم پس از پیروزی انقلاب، بچه های سیاسی و مبارز بودند. اگر انقلاب نبود، ما هیچوقت لباس نظامی نمی پوشیدیم. بنده دانشجوی دانشگاه تهران بودم و در انجمن اسلامی دانشگاه تهران در سالهای قبل از انقلاب، درگیر مبارزات بودیم. چه شد که پس از انقلاب به سپاه پیوستیم ؟ و چرا ؟ برای حفظ همان انقلابی که از دوران دانشجوئی برای آن می جنگیدیم. نه بنده، بلکه اکثر برادران همین وضع را داشتند. اکثر آنها ، سالهای قبل از تشکیل سپاه و حتی قبل از پیروزی ، در صف مبارزه بودند و سیاسی بودند و اساساً بدلائل سیاسی و عقیدتی، پاسدار شدیم و به جبهه ها آمدیم.

س : در مبارزات دانشجویی شما قبل از انقلاب که حتی بازداشت هم شده بودید و تحت تعقیب بودید و یا مشارکت شما در فعالیتهای دانشجوئی دانشگاه تهران و عضویت در انجمن اسلامی و بعد در دانشجویان خط امام و قضایای لانۀ جاسوسی را همه می دانند. چه شد که پس از مسائل لانه و انقلاب فرهنگی، دیگر دانشگاه را رها کردید و به جبهه ها رفتید و وارد سپاه شدید ؟
ج : ما ابتداء بسیجی بودیم و هنوز هم مفتخرم که بسیجی باشم. تقریباً اکثر بچه های لانۀ جاسوسی و فعالان انجمنهای اسلامیِ آن موقع پس از مسائل لانه و شروع جنگ، خودشان را به جبهه ها رساندند و یک هستۀ مهم در سپاه و جبهه، همین بچه های دانشگاه بودند و عده ای از بچه ها شهید شدند و عده ای هم در سپاه یا در دانشگاه ها و یا مسئولیتهای انقلاب حضور دارند. عده ای هم تجدیدنظر نسبت به امام و انقلاب کردند و برگشتند.
عرض می کردم اگر سیاسی بودن به معنای تعهّد سیاسی، تحلیل سیاسی و حضور در صف مقدم مبارزه با دشمنان انقلاب و اسلام و ایران است، ما صد در صد، سیاسی هستیم . اما معنای دوم «سیاسی بودن» ، به مفهوم حزبی بودن، این خط قرمز برای سپاه است. فلسفۀ آن هم روشن است. حزبی بودن و پاسدار بودن، عوارض خطرناکی برای سپاه دارد و هم باعث تنش در سپاه می شود و هم سوء استفاده از یک نهاد ملّی و انقلابی درجهت منافع حزبی و گروهی و فردی است که خیانت به سپاه است و زیرپا گذاشتن فرمان امام است. هیچکس از سپاه به امام ، نزدیکتر و عاشق تر نیست و نبود و اگر امام می گفتند «کاش من هم پاسدار بودم»، از صمیم دل می فرمودند . اگر بقیه برای امام، حرف زدند و بعد هم مزایایش را بردند، سپاه برای امام، جان داد و دهها هزار شهید و مفقود و جانباز و آزاده تقدیم کرد. سپاه همیشه بازوی اصلی امام بود. رابطه بچه ها با امام، رابطۀ سرباز و فرمانده هم نبود بلکه رابطۀ عاشق و معشوق و مرید و مراد بود.
برادران ما در سپاه لازم نبود دستور امام را بشنوند بلکه حتی اگر احتمال می دادند که امام از مقوله ای ناراضی است یا فلان نظر را دارد ترتیب اثر می دادند. کسانی که جان و مال و آبرویشان را به اشارۀ امام خمینی (ره) بدون هیچ اگر و امّا تقدیم می کردند ، نمی توان متهم به تخلّف از دستورات امام کرد. اینها بازیهای سیاسی و توطئۀ دشمن و سادگی بعضی دوستان است.

س : یک سؤال مهم این است که جمع بین سپاهی بودن و سیاسی بودن چگونه است و چگونه باشد که حزبی بودن و دسته بندی های حزبی به درون سپاه، سرایت نکند ؟
ج : البته سپاه، مسئول گرایشات شخصی همۀ پاسداران و بسیجی ها در مسائل انتخاباتی نیست. آنها بعنوان یک شهروند ، بعنوان مسئولیت انقلابی شان دارای تشخیص و حق رأی هستند و ممکن است دیدگاهها و انتخابهای متفاوتی هم داشته باشند. اما سپاه مطلقاً نه حق دارد که وارد باندها و در خدمت اشخاص و احزاب قرار گیرد و نه چنین اتفاقی در این ۳۰ سال افتاده است. البته اتهاماتی که گاهی برخی جریانهای ضدانقلاب یا ضد سپاه و یا بعضی گروههای بازنده در بعضی انتخابات ها در طول این ۳۰ سال به سپاه یا بسیج می زده اند، همیشه جزئی از فضا سازی علیه انتخابات و انقلاب بوده است. ما فراموش نکرده ایم که در دهۀ اول انقلاب هم مکرّراً منافقین یا گروه های کمونیستی و لیبرالها همین اتّهامات را به سپاه می زدند و بعد هم سپاه را به بیطرفی دعوت می کردند. هنوز بیانیه هایشان در آرشیو هست. بنی صدر در سخنرانی هایش در اواخر سال ۵۹ و اوائل ۶۰، سپاه را متهم می کرد که و ارد جناح بندی های حزبی شده، مثلاً در کنار حزب جمهوری اسلامی ایستاده است. اینها یک مغالطه است. سپاه در رقابتهای حزبی و یا در صف بندیهائی که در عرصۀ متشابهات انقلاب، اتفاق می افتد، کاملاً بیطرف می ماند ولی در صف بندی هائی که بر سر محکمات انقلاب و یا بر سر اصول ایدئولوژیک جنبش اسلامی مردم را ه می افتد، سپاه هرگز خنثی نیست و اگر خنثی و بیطرف باشد به ملت و انقلاب ، خیانت کرده است. سپاه در برابر لیبرالیستها ، ملی گراهای افراطی، تجزیه طلب ها، مجاهدین خلق و کمونیستها ، بیطرف نبود. چون آنها کم کم با رهبری و با ارزشهای اسلامی و انقلابی درگیر شدند. الان هم سپاه در برابر جریانهائی که هویت اسلامی و ضد استعماری و انقلابی این نظام را هدف بگیرند و با ولایت فقیه، درگیر شوند، بیطرف نیست.
شما یادتان است که گروه های مذهبی و سابقه داری هم که در انقلاب و نظام بودند کم کم از اردوگاه انقلاب خارج می شدند. با اصل ولایت فقیه و رهبری صریحاً یا ضمناً در می افتادند و حتی خود امام را متهم میکردند که امام، کانالیزه شده و در انحصار جناح خاصی (مثل حزب جمهوری) قرا رگرفته و بیطرفی و برخورد پدرانه را کنار گذاشته است، به روزنامه ها و بیانیه های آن موقع، رجوع کنید.
چنانچه امروز هم جریاناتی که سابقۀ مذهبی و انقلابی و حتی حضور در نظام هم داشته اند، ولی گرایشهای لیبرال دمکرات و چرخش صریح به سوی غرب و تفکر سرمایه داری و لیبرالیستی پیدا کرده اند و ولایت فقیه را چندان قبول ندارند و بسیاری از مبارزات و مقاومتهای انقلاب و امام و رهبری را نوعی اشتباه یا افراطی گری می دانند، اینها بتدریج از اردوگاه انقلاب، خارج شده اند و یا به تعارف مانده اند و در آینده خارج خواهند شد. البته ما آرزو می کنیم که اینطور نشود ولی ظاهراً راهی که در پیش گرفته اند به جدائی از انقلاب می انجامد.
کسانی که در برابر دستورات صریح مقام معظم رهبری، فراخوان به مقاومت و شورش مدنی می کردند، کسانی که در همۀ مقاومتهای دفاع مقدس و جهاد درخشان دهه اوّل در رکاب امام را افراطی گری و خشونت خواندند، کسانی که فرهنگ جهاد و شهادت را در سالهای گذشته مورد تمسخر قرار دادند، کسانی که دمکراسی غربی را بر مردمسالاری دینی مقدّم می دانند، آنها که شعار «صدور انقلابِ» امام خمینی را تروریزم نامیدند، آنها که فریاد «عدالت اجتماعی» امام خمینی و حضرت آیت اللّه العظمی خامنه ای را پوپولیزم و غیرعقلانی توصیف کردند، آنها که گفتند تقسیم بندی «مستضعف – مستکبر» و مبارزۀ ضد استکباری، دورانش گذشته است، آنها که ۱۸ تیر را به راه انداختند، آنها که می خواستند مجلس را در برابر انقلاب و رهبری، سازماندهی کنند، آنها که شعارهای اسلامی انقلاب را کوشیدند تا به شعارهای لیبرالیستی غربی تبدیل کرده و تاریخ جمهوری اسلامی را تحریف کنند، آنها که در معرکۀ بزرگ انرژی هسته ای، به جای تقویت روح ملی، در کنار دشمنان ایستادند و دعوت به سازش و تسلیم کردند. چنین افرادی دیگر چگونه می خواهند خود را جزء اردوگاه انقلاب اسلامی و جبهۀ رهبری (و خط امام) بدانند ؟! کسانی که رهبری را هم متهم به جناحی بودن می کنند، شورای نگهبان را هم حزبی می دانند، طبیعی است که سپاه را هم متهم می کنند.
اینها باید خودشان را با شاقول انقلاب یعنی سیرۀ امام و رهبری، تنظیم کنند نه آنکه سپاه را با خودشان منطبق بخواهند.
من صریحاً عرض می کنم سپاه در مسائلی که به انقلاب و سرنوشت مردم مربوط می شود، در مسئله رهبری، در مسائل هسته ای و اصولگرائی، هرگز بیطرف نبوده و نخواهد بود. البته وارد رقابت احزاب با یکدیگر نمی شویم و علاقه و فرصتی هم برای چنین اموری نداشته و نداریم.


س : مراد جنابعالی از کلمۀ «اصولگرائی » دقیقاً چیست ؟
ج : ما همان تعریف رهبری از «اصولگرائی» را قبول داریم که تعبیر فراحزبی و فراجناحی اما بسیار مهم و جدی است. سپاه قطعاً اصولگرا ست و درکنار اصولگرایان خواهد بود ولی نه معنی حزبی آن ، اصولگرا به معنای اعتقاد قلبی و التزام عملی به اسلام، انقلاب و امام و مقام معظم رهبری است. هرکس در این تعریف قرار می گیرد ، با ماست و ما با او هستیم. این نوع اصولگرائی به تعبیر رهبری، منافات با اصلاح طلبی انقلابی و اسلامی ندارد ولی منافات با اصلاح طلبی امریکایی دارد، چنانچه با تحجّرگرایی و راست روی هم ناسازگار است.
سپاه خودش را هزینۀ منافع سیاسی این و آن ، فرد یا گروه نمی کند اما طبیعی است کسانی که از امام و رهبری و از هویت انقلابی فاصله بگیرند، چه چپ و چه راست و چه میانه باشند درواقع، سپاه با آنها زاویه میگیرد. اگر جریانی باشد که بوش و صهیونیستها از آنها حمایت کنند ، و یا به آنها امید و طمع بسته باشد طبیعتاً دیگر جزء خانوادۀ انقلاب و جبهۀ امام و رهبری نیستند.
خلاصه بگویم سپاه وارد رقابتهای درون خانوادۀ انقلاب نمی شود و بیطرف است ولی در مبارزۀّ با انحرافات و انشعاب های ضد انقلابی ، حتماً اگر احساس خطر کند و مأموریت پیدا کند وارد می شود و الاّ پاسدار انقلاب نخواهد بود.
معیار تشخیص این دو نوع هم خط ا مام و مواضع رهبری و قانون اساسی است. از انقلاب اسلامی نمی توان هر تفسیری ارائه کرد و بنام یک جناح انقلاب، آن را تعقیب کرد. ملاکهای حداقلی ، خیلی واضح اند حتی اگر در ملاکهای حداکثری، اختلاف نظر باشد. گرایش به چپ و گرایش به راست ، هر دو انحراف از صراط مستقیم است.
مراد بنده از اصولگرایان، کسانی اند که بر سر اصول نظام و انقلاب ایستاده اند و درکنار رهبری باشند.
توصیه سپاه هم در انتخابات، همان توصیۀ رهبری است. سپاه فراتر از رهبری، توصیه ای در باب انتخابات و مجلس ندارد. ساختار شکنان، جریان گرایش به امریکا، آنها که در مسئله هسته ای دعوت به کوتاه آمدن و تسلیم می کنند، آنها که صریحاً از تفکیک نهاد دین از نهاد دولت، در سالهای اخیر سخن گفتند، کسانی که گفتند اقتصاد و سیاست و حقوق بشر، ربطی به اسلام ندارد و جریان خزندۀ سکولاریستی و به تعبیر رهبری، «ناتوی فرهنگی»، طرفداران لیبرالیزم سیاسی و طرفداران لیبرالیزم اقتصادی، جزء اصولگرایان به مفهوم عام آن یعنی خانوادۀ انقلاب و اردوگاه امام خمینی نیستند.
خط امام و گفتمان رهبری، امروز جهانی شده است و صدور انقلاب، تحقق پیدا کرد و جهاد مقدس امام و شهداء ، تبدیل به یک بلوک مقتدر سیاسی معنوی در برابر استکبار جهانی شده است. ما این مسیر را ادامه خواهیم داد و امیدواریم که عاقبتی جز شهادت در راه خدا و زیر پرچم خمینی کبیر و خامنه ای عزیز نداشته باشیم.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد